سیگار خاموش

تو چشات خشکه، دلت نامرده

من چشام خیسه، پر از بارونم

چترتو بردار و بارونی بپوش

من همینجا زیر بارون میمونم

گرمی عشقو نفهمید دلم

همه جا سردی دستای تو بود

هر کجا بوی خیانت می اومد

یه جورایی جای پاهای تو بود

تو شبیه تمبر روی پاکتی

می خرندت تا که باطلت کنن

بذا(ر) مردایی که بوی پول میدن

ببرندت تا یه روز ولت کنن

تو مثه سیگار روشن می مونی

اولش خوبی ولی تموم میشی

میدونم وقتی آتیشت بخوابه

زیر پا له میشی و حروم میشی

چی بگم؟ گلایه گفتن نداره

نگو چیزی نشده، چرا… شده…

رد پای ما به هم نمیرسه

خیلی وفته راهمون جدا شده

دل من گرمه یه آغوش دیگه است

پر خورشیده، با لبخند اومده

اونی که به گریه میشناختی یه روز

دیگه بارون دلش بند اومده

از این نویسنده بیشتر بخوانید: