بی تو

حال و روز مزخرفی دارم زندگی با گروهی از ارواح
شعر گفتن به لهجه ی ابلیس عشق بازی به شیوه اشباح
دست تو با خیانتت رو شد چشمهات و به روی من بستی
مثل یک مرد عاشقت بودم مثل مردی که عاشقش هستی
سرکشی می کنم علیه خودم با تنش ،اضطراب با سختی
از خودم انتقام می گیرم با تظاهر به اینکه خوشبختی
روزها ،لحظه ها جهنمین خستم از های و هوی آدم ها
خسته از اشتباه ،از تکرار ازمن بی کس از من تنها…
بی تو از خودکشی گریزی نیست زندگیم و به مرگ می بازم
طعم حلوای تلخ می گیرم از خودم سنگ قبر می سازم..

https://www.academytaraneh.com/41181کپی شد!
917
۱۰

  • بهروز دولت آبادی درود دوباره ترانه ی تهران بعد از تو منو واداشت که یه سری به آرشیوت بزنم مرسی بازم معلومه که استادمون یکیه :-? :-x @};-
  • مجید صادقی =D> =D> =D> عيدت مبارك دوست خوبم
  • فریبا سید موسوی آفرین خیلی عالی و متفاوت بود وواژه هایی که به کار بردید به بدنه ی ترانه می خورد ..حس خوبی داشتم از خوندنتون ..ممنون و می پسندم =D> =D> =D> =D> =D> @};- @};- @};- @};- @};-
  • حسام بهمن سلام جناب نجفی. مثل ترانه قبلی تون , همچنان نوگرا هستید و این میل به "ترانه خوب گفتن" در شما مشهوده و لذتش هم برای من خواننده ی آثار شماست. از انتخاب واژه هاتون لذت بردم. سلامت باشید. با آرزوی بهترین ها در سال 92 برای شما. @};- @};- @};-
  • محسن رمضانی دوست عزیزم خوشحالم که ترانه سرای موفق دیگه ای به جمع بچه های قوی آکادمی اضافه شده. کارت رو به دقت خوندم. سعی در نو بودن و جدید نوشتن گاهی باعث معطوف شدن بیش از حد توجه ترانه سرا به لغات میشه و ازین جهت ممکنه مخاطب حس کنه با بی ثباتی مفهومی در کار روبروست. در جایی حرف از خیانت علیه شخص اصلی کار زدید و در جای دیگه سختی از زندگی بدون خائن. در واقع مخاطب عام گاهی تحلیلی خلاف نظر شما خواهد داشت که در توفیق ترانه اثر منفی داره. دوبیت ابتدای کار رو با مضمون و کلمات نویی شروع کردی که نوید کار خوبی رو از لحاظ سوژه و واژه ها میده. در ادامه ی کار صحنه ی خاصی خلق نشد تا مخاطب رو به تامل وادار کنه. و در آخرین مصراع هم تعبیر جالبی به کار بردی که قابل تحسینه. استفاده از اندیشه ی پست مدرن باعث جذاب تر شدن کارت شده. به یقین در ادامه ی فعالیتت در آکادمی کارهای قوی تری ازت خواهیم خوندن. با احترام فراوون. موفق و موید باشی.
    • محمدحسین نجفی ممنونم از اینکه وقت گذاشتید و من رو مورد لطف قرار دادید دوست عزیز از نقدتون مطمئنا استفاده می کنم. البته به هیچ عنوان قصد در توجیح ندارم اما موضوعی که محور کار حول اون در جریانه جداییه ؛و اینجا خیانت باعث شروع جداییه و همزمانی گله از خیانت و بعد به تصویر کشیدن سختی بعد از نبودن به همین علته