کویر
من از بن بست تنهایی/ تو رو تو اوج میدیدم
نفهمیدم سرابی و/ کویر خشکو بوسیدم
تو نه دنیای من بودی/ نه حتی ناجی تازم
قفس رو باز کردی حیف/ شکستی بال پروازم
حالا رفتی نمیدونی/ به پایانش رسید این ساز
سیاهی سخت پوشونده/ همه ی آسمونو باز
منی که با تو پژمردم/ منی که با تو پوسیدم
فقط از بعدِ تو دست/ خدای مرگو بوسیدم
بزن این آخرین رگ رو/ بزار بارون بیاد حالا
تنم غرق سکوتت شه/ دیگه هیچوقت نشه فردا