پاییز رفتن تو

به..نام..خدا..

از روزی که تو رفتی

 من در عذاب و دردم

 مثل یه مرده بی عشق

در کنج خونه سردم

 حس میکنم قیامت

با رفتنت به پا شد

جهان به این بزرگی

درتب تو فنا شد

سنگفرش واژه هامو

پر کرده شعر اندوه

ترانه هام پر از درد

ساکت و گنگ و بی روح

چشمه ی با تو بودن

ببین چه تلخ و شوره

آسمون خیالم

بی تو چه بی غروره

دشت نگات غریبه

با دِه ِحسرت من

گرمی آغوش تو

چه دوره  از یخ تن

تندیستو کشیدم

با آیه های حسرت

سر خیابون دل

نری به خواب غفلت

ببین نشم فراموش

تو کلبه ی تنگ دل

شعر تو رو می خونم

هرشب کنار ساحل

ماهیا هم گوش میدن

ترانتو با گیتار

تموم خونه ی من

عکس تو اه به دیوار

خواب از سرم پریده

تو حس بی تو بودن

شبا تا صب بیدارم

در انتظار موندن

عاطفه از شب تو

پر زد و رفت وپوسید

واژه ی موندن تو

در تب من   بلغزید

نوشته ی رشاداردیبهشت۱۳۹۱

www.reshadaghili.blogfa.com

https://www.academytaraneh.com/2750کپی شد!
2008
۱۴