سر ِ پیچ ِ کوچه ی دلواپسی

 

سرِ پیچِ کوچه ی دلواپسی

به خودم می گم چه سخته بی کسی

 

کاش می شد باز باشه راهِ پیشِ رو

باز باشه پنجره های گفتگو

 

کاش می شد از لای در نگام کنه

زیر ِ لب یواشکی سلام کنه

 

کاش می شد پیچ بخوره قوزکِ پام

به دیوار تکیه بدم کمک بخوام

 

چادرش سرُ بخوره وقتی میاد

بپیچه لای موهاش دستای باد

 

من بگم عطرِ گل ِ یاس سفید

پس بگو از کجا تو کوچه پیچید

 

کاش می شد خستگی هامُ در کنم

توی چشماش شبامُ سحر کنم


یکی همسفر می شد تو بی کسی

سر ِ پیچ ِ کوچه ی دلواپسی

فرودین ۸۹ اردکان

 

https://www.academytaraneh.com/1759کپی شد!
1255
۲۸

  • جاسم ثعلبی (حسّانی) سلام عالی است درود @};- =D>
  • فرزانه كمالوندي سلام استاد بسيار بسيار بسيار زيبا بود خيلي به دلم نشست =D> =D> =D> @};- @};-
  • آرمان علیا سلام استاد عراقی عزیز... @};- :-) ممنونم از این که نقد و نظر خودتون رو از شعر هام با کمال صداقت گفتین... @};- :-x اول از همه باید بگم که اون سالی که در پروفایلم دیدین درست نیست. بنده 18 سالمه... از بابت وزن که شما درست عرض کردین... خودم هم متوجه اشکال وزنی بودم... نمیدونم به تاریخ سروده شدن شعر ها توجه کردین یا نه؟! تاریخش بر میگرده به سال قبل... پس از سرودن اون شعر ها من دنبال یادگیری عروض رفتم و بعد برای در آوردن وزن شعر هام از اون قواعدی که خونده بودم استفاده کردم و در نهایت مشکل وزنی کارهامو دیدم... استاد... دچار افسردگی عجیبی شدم... به طوری که تا چند وقت دست و دلم به شعر و ترانه نمیرفت... احساس میکردم هر چی که سرودم به درد نخور بوده... منتها از اون جایی که مدام بیت هایی بهم الهام میشه دوباره چنگ بر ترانه سرایی زدم و فعلا در این سایت سکنی گزیدم! استاد من از وقتی که ترانه سرایی رو آغاز کردم به صورت غریزی و بدون هیچ یادگیری، وزن ترانه هامو (تا حد امکان) رعایت میکردم... ولی قواعد عروض ضربه ی بدی به من وارد کرد... به طوری که تصمیم گرفتم بی خیالش باشم و مثل گذشته ترانه و شعر بگم... در مورد اصلاح اشعارم... راستش استاد روزی که عروض اشکال وزنی شعر هامو هویدا کرد تصمیم به اصلاح گرفتم... ولی... دستم به اصلاح نمیرفت... هنوز هم نمیره... نمیدونم همه اینجورین؟؟ یا من فقط این جوریم که وقتی مهر اتمام رو در آخر شعر یا ترانه ای کوبیدم دیگه نمیتونم دست بهش بزنم و اصلاحش کنم... با توصیه ی شما درباره ادامه ندادن این کار به عنوان یک سبک موافقم! اتفاقا دلیل دومی که منو از سرودن شعر های این چنینی باز داشت همون آسیب دیدن درون مایه به دلیل رعایت قافیه بود... انصافا کار سختیه... اونم برای منی که اول راهم... تا حالا شعری رو نخونده بودم که قافیه های میانی یکی باشه... البته این به کمبود مطالعه ی بنده بر میگیره... این که کس دیگه ای مثل شما این کار رو کرده خیالم رو راحت کرد... چون از روز خلقت این شعر ها تا امروز به این فکر بودم که آیا کسی کاری این چنینی کرده یا نه؟ در مورد استفاده از واژه های قدیمی هم باید بگم که به این دلیل این کار رو کردم که شباهت بیشتری به شعر های قدیمی داشته باشه... در کل... بسیار ازتون ممنونم که وقت گرانبهاتونو برای خوندن شعرهای من و نقد و نظر دادن درباره ی اون ها کردین... واقعا به وجود شخصی مثل شما در این باره احتیاج داشتم که خدا رو شکر سوغات این سایت برای من آشنایی و شاگردی در جوار استادی مثل شما بود... باز هم ازتون سپاس گزارم... براتون آرزوی سلامتی و موفقیت میکنم... @};- :-x
  • حسین حبیبی سلام استاد کار زیباتون به دلم نشست درود بر شما
  • سروش محمدی لطافتش انقدر برام زیبا و ملموس بود که با شیش هفت بار خوندن هم سیر نشدم استاد... @};-
  • سعید نوراللهی استاد خوشحال میشم ایراد های ترانه ی من و بهم گوشزد کنین اینم آدرس www.academytaraneh.com/1752 :-)
  • سعید نوراللهی کاش می شد پیچ بخوره قوزکِ پام به دیوار تکیه بدم کمک بخوام چادرش سرُ بخوره وقتی میاد بپیچه لای موهاش دستای باد جای دیوار چون مانیتور جلومه کله مو می کوبم بهش عاااااااااالی @};-
  • سعیده پورمحمد کاش می شد پیچ بخوره قوزکِ پام به دیوار تکیه بدم کمک بخوام چادرش سرُ بخوره وقتی میاد بپیچه لای موهاش دستای باد بسیار زیبا بود،ممنون استاد،حالمون رو عوض کردید! :-x
  • آرمان علیا سلام… استاد بنده رو یاد یکی از اشعار پروین اعتصامی انداختین که میگفت جوانی را غنیمت بدار که این مرغ زیبا نماند در این خانه ی استخوانی! استاد قالب غزل آرمانی به این گونه است: —————* —————# —————# —————* —————* —————+ —————+ —————* قالب مثنوی آرمانی به این گونه است: —————* —————# —————# —————* —————= —————+ —————+ —————= این هم آدرس اون شعر ها استاد: این شعر اول: http://armanolia.blogfa.com/post-33.aspx این شعر دوم: http://armanolia.blogfa.com/post-34.aspx
  • آرمان علیا جناب عراقی شما فوق العاده هستین... اینو جدی میگم... =D> @};- :-x استاد من روی یه سبک شعری جدید کار میکنم... که ترانه نیست... یه قالب جدیده... در این مورد میتونم باهاتون مکاتبه داشته باشم استاد؟؟؟ می خواستم شعر های منو در این سبک بخونید و نظرتونو بگید... @};-
  • مهربان آقایی سلام جناب عراقی ترانه ی زیبایی بود ممنون @};- @};-
  • عمران عیسوند زیبا ، روان، استادانه و مصور جاوید باشید استاد @};-
  • نبی سروی کاش می شد پیچ بخوره قوزکِ پام به دیوار تکیه بدم کمک بخوام چادرش سرُ بخوره وقتی میاد بپیچه لای موهاش دستای باد توی کارهای شما یه ابیاتی پیدا میشه که آدم میخواد سرش رو بکوبه به دیوار ! مرسی . ایین تیکش محشر بود . @};- @};- @};-
  • مجید شمس استاد عراقي عزيز؛چن روز پيش نظر دادم؛سايت عجيبي هستش؛ نظرات پا شدن؛ به هر حال سپاس؛ كاملامعاصر و روان؛ تصاوير گويا و صميمي هستن؛ حال و هواي ترانه بوي كوچه پس كوچه هاي جواني شما را دارد؛ لذت بردم از انتقال احساسي كه به مخاطب داشتيد @};- با احترام
    • مدیر فنی سایت با عرض سلام خدمت جناب استاد عراقی گرامی و درود خدمت جناب شمس پاسخی به کامنت شما (با کسب اجازه از جناب عراقی) ناپدید شدن تعداد کمی از کامنتها به دلیل انتقال سایت به سرور پر سرعت می باشد که از ابتدای شروع کار یک سایت حرفه ای تا انتها یکبار اتفاق می افتد و نه تنها عجیب نیست که در انتقال سرور ، عدم انتقال میزان بسیار کمی از اطلاعات امری همیشه محتمل است . باز هم از شما و دیگر عزیزانی که مشکل نیافتن کامنت داشتند پوزش می طلبیم.
  • سید حامد سید کریمی salam ostad ziba boodo ravan movafaq bashid =D> =D>
  • مستانه پورعزیز پورمحمدی درود بر شما جناب عراقی در سرودن ترانه هم قلم توانایی دارید. آفرین بر شما @};-
  • حسین فلاح فرد خیلی صمیمی و روان بود آفرین واقعا آفرین @};- @};- @};-
  • مینا ملکی چادرش سرُ بخوره وقتی میاد.... بی نهایت زیبا بود استاد،بی نهایت @};- @};- @};- @};- @};-
  • مهدی عطاران درود استاد زیبا و عاشقانه د @};-
  • سمانه گودرزی سلام ترانه ی زیبایی ازتون خوندم خوشحالم که با شعرهای پر احساستون آشنا شدم لحظه هاتان سرشار از عشق @};-
  • امیر علیزاده سلام استاد عزیزم..یه حس خاصی بهم دس داد..لذت فراوان از لای واژه های زیباتون به من تلقین شد..ممنونم.. در ضمن پایین شعر نوشتین فروردین 89 """اردکان"""" منظورو نفهمیدم؟یعنی اردکان بودین؟ :S ممنونم @};- :-x =D>
    • شمس الدین عراقی جناب علیزاده ی عزیز سلام بنده هنوز هم اردکانم . اینجا ساکنم هفت سال است . خاک دامنگیری دارد . خیلی اینجا را دوست دارم مردمی خوب و صمیمی . شهری پاک و باصفا . یک شعر هم برای اینجا گفته ام چون ترانه بیست اینجا نمی گذارم. سربلند و پیروز باشی
      • امیر علیزاده سلام استاد..چه خوب شد..منم اینجا زمینگیر شدم و موندگار..پس حتماً زیارتتون خواهم کرد..باعث افتخاره استادی مثه شما در جوار بنده هس و چقدر من بی اطلاع که نمی دونستم..خوشحال میشم ببینمتون و به دیدنتون بیام... ای جان.... @};- @};- @};- @};- @};- :-x :-x :-x :-x
  • محمددوستدار khob bod @};- @};- @};-
  • تارا روزخوش زیبا زیبا زیبا =D> درود بر شما و احساس پاکتون @};-
  • مریم جلائی به خودم می گم چه سخته بی کسی... سلام استاد ترانه ی زیبای شمارو خوندم و لذت بردم سلامت و سرفراز باشید @};- @};-
  • پرویز کدخدایی سلام و درود... بسیار عالی... خیلی زیبا بود... ممنون که می سرایید.. @};- بدرود