مورد هجوم یه هوای تازه ام
موردهجوم یه هوای تازه ام,دارم از خودم به تو فرار میکنم,کاغذای دفترم رو بی هوا پر از,حرفهای تلخ و گریه دار میکنم
بغضِ سالهای سال مونده تو گلوی من,باز میشه سمت دستهای پنجره,پرده رو کنار میزنم که گردو خاک,از اتاق ساکتم به آسمون بره
باصدای گرم وعاشقانه ی بنان,آلبومای کهنه رو نگاه میکنم,یک نفرکنارمن نشسته یا که باز,من دارم دوباره اشتباه میکنم?
یادفصل های سرد زرد و سرخ زندگی,نامه های بی نشون روی میزکار,یادگاریای حک شده روی تن درخت,فکر بچه گانه ی بریدن از همه…فرار
طاقتی که از نبودن تو طاق میشه تا,قطره میشه میچکه روی تمام این اتاق,می بره منو به سمت در که پشت سر,جا بمونه لحظه های پرشکوه اشتیاق