نقاش من!
نقاش من!
مرا به خاطر بسپار
با قامتی خمیده و دست هایی لرزان
دیگر سوار ثانیه ها نیستم
در آتش آن ها، در این کوره های بی رحم، استخوانهایم ذوب شده اند
راستی از بهار می گفتی
چه قصه زیبایی، از که آموختی اش؟
در قصه ات پرندگان بر شاخسار درختان
و در میان آسمان
می خوانند و می رقصند
در قصه ات پروانه ها بال داشتند
چه زیبا می گفتی از درخت و گل و آینه ی آب
قصه ات زیباترین قصه دنیا بود
از که آموختی اش؟
 
				 بانوی ترانه های عاشقانه-ژیلاقنبری	
			
			کار خوبی بود.موفق باشید
بانوی ترانه های عاشقانه-ژیلاقنبری	
			
			کار خوبی بود.موفق باشید		
	
	 سعيد حق نهاد	
			
			سلام آقاي امامي عزيز ... كار زيبايي هستش از نظر من موفق باشيد
سعيد حق نهاد	
			
			سلام آقاي امامي عزيز ... كار زيبايي هستش از نظر من موفق باشيد		
	
	 ۳ دوبیتی…
۳ دوبیتی… رسالت من(شعرنو)
رسالت من(شعرنو) احتمالا مُردم
احتمالا مُردم چاه
چاه