بازی فقط عقب نشینی نیس !
یا از خودت عقب نشینی کن …
یا آس و رو کن ، زود ما دیره
((این آخرین تصویر مهتابه ))
-این آخرین هشدار آژیره –
سنگر گرفتی پشت تنهائیت
بالا ببر دستات و لامصّب
((دیدی پلنگ شب روانی شد ؟))
دیدی رسیده درد من به عصب ؟!
فیلمی که با رویا شروع میشه
حتمن سکانس آخرش خونه
لیلی دوباره عشق و می بازه
بازی همیشه دست مجنونه !
انبار باروتم ولی خیسم
شوخی نکن بامن ، خطرناکه
یا تلخ و مضحک می شه دل بستن …
یا عشق بمبی توی این ساکه !
این قلب تیرخورده، دل من بود
رو هر درختی یادگاری شد
اونقد به حکم دل ورق خوردی
تا دست آخر انتحاری شد
تسلیم بودن توی این بازی
می تونه اسمش زندگی باشه !؟
وقتی محاله بردنت دختر
انگشت و بردار از رو این ماشه
لبخندتم گاهی غم انگیزه !
شاید جنونم خنده آور بود
– این آخرین شلیک مشقیمه …
– این عاشقانه سیم آخر بود …
من توی فال قهوه همراتم
من پوکه پوکه عاشقت هستم
حاکم تویی اما حواست نیس
من آسِ دل تو آخرین دستم
حاکم تویی اما نمی بُرّی
بازی رو می بازی ، تلف می شی
یادت بمونه بعد این کابوس
با “چاکرت” بازم طرف می شی !
بیخود به سمت گریه بُر خوردی
خونسرد باش و توو خودت حل شو
اینطور حریف من نمی شی تو
اون عشق سخت روز اول شو !!
تسلیم محض اولین عشقی
گاهی عروس فال تاروتی
کی گفته زن کبریت بی خطره ؟!
دقت نکن به عکس رو قوطی
این زندگی تنها یه بازی بود !
تن خسته از من با خودت می ری
من : اتفاق لیز افتادن …
وای از سقوطم فیلم می گیری !!
راهی نمونده ، پس تمومش کن
نوبت به رقص آخرین تیره
شد وقت دل کندن ، خداحافظ !
اما تموم جاده از قیره !!
رو دکمه ی قرمز تمرکز کن
خونسرد باش و از خودت آروم …
( بازی فقط عقب نشینی نیس )
شد وقت ناب انفجارت … بووووم !!