"آخرین فرصت"
من به "نه" گفتنام مجبورم!
چون غرورم حریم ارزشمه
لرزش تو صدامو بشنو که
مژده بخش شروع لغزشمه
همقدم با پاهای خسته م باش
چند روزی به رسم همسفری
قلبمو عاشق بهارت کن
با نسیم نوازشی گذری
این تجاوز حلال میشه با
ورد جادویی طلسم عشق
رد شو از خط قرمزتن من
با گذرنامه ای به اسم عشق
بگذر از مرز این نباید ها
مثل روحی که رد شه از دیوار
خنجر قرمزت رو راهی کن
روی رگهای آبی اجبار
با لبای دلیر و بی شرمت
"نه" رو از رو زبون من بردار
آخرین فرصت من امروزه
سرنوشتم رو به خودم نسپار!