همسفر
همسفر، خسته نباشی
من و تو از یک نباریم
رو به سوی صبح امید
توی جاده رهسپاریم
ما با هم یه عهدی بستیم
اینو یادمون بمونه
که تو امتداد جاده
هیچکسی تنها نمونه
ای قصیده ی رهائی
تو که آشنای راهی
توئی که واست غریبه
واژه ی شوم سیاهی
تو تکی، تو بی نظیری
توی دشت و تو کویری
میرسی هرجا که هستم
دستای منو میگیری
توی لحظه های غربت
تو میشی بال و پر من
هر دیار و کوه و برزن
با منی، همسفر من
سفر بخیر ای همسفر
ای رهسپار راه عشق
آسوده باش و مطمئن
چون می روی،همراه عشق