"برگرد"
این زندگی از وقتی که رفتی
تکرار یه مرگ غم انگیزه
چشمام مث یه بچه ی بیمار
با هر بهونه اشک می ریزه
این خونه ی سرد و بدون روح
از زندگی خسته ترم کرده
نیستی نمی دونی چقد تنهام
تنهایی وابسته ترم کرده
تقصیرها رو پای من بنویس
گردن می گیرم هر گناهی رو
عشقم به تو انقد زیاده که
جبران کنه هر اشتباهی رو
اصلن مهم نیس بحثمون چی بود
حق با منه یا تو؛ چه فرقی هس؟
من تشنه و تو بارون عشقی
گیرم که گاهی رعد و برقی هس
پاییزو از تقویم من بردار
برگرد و دنیامو بهاری کن
نوروز امسالو برام روز
پایان این چشم انتظاری کن