فاصله
با سلام خدمت همترانه ای های عزیز یه کار خیلی قدیمی تقدیم به همه ی دوستان
بی تو خاموشم خودِ خودِشبم
از سیاهی و قفس لبالبم
بی تو مرگم مرگه تدریجی گل
خالیم مهره سکوتی بر لبم
بی تو پروازم ولی بی بال و پر
جاده ام اما بدون رهگذر
بی تو آهم آهه سرد و ناگزیر
بغض و اندوه منو ازم بگیر
ازم بگیر فاصله تو
حضور سرد گله تو
راضی نشو به بی کسیم
بیا سکوتو بشکنیم
بی تو از حادثه ها پرپر می شم
با سکوت و غصه همبستر می شم
بی تو تن می دم به این دلمردگی
شکل پاییزی نیلوفر میشم
این منم خاکستری تو دست باد
بی تو مرگم به سراغم نمیاد
این منم بی تو یه چشم مات و خیس
با حضورت منو با من بنویس
ازم بگیر فاصله تو
حضور سرد گله تو
راضی نشو به بی کسیم
بیا سکوتو بشکنیم.