نمی تونی بمونی؟؟؟؟
نمی تونی تا آخرش بام بمونی
نمی تونی شعرامو از بَر بخونی
نمی تونی حسم رو از قبل بدونی
ولش کن عزیزم، تو خیلی جوونی
تو خیلی جوونی واسه درد و دل هام
نمی خوام به زور باشی تو درده دل بام
تو اوج جوونی چه پیره نفسهام
من این زندگی رو بدونت نمیخوام
یکم صبر کن عشقم، گلم دیر نمیشه
بمونی دلت پیش من گبر نمیشه
بمونی یکم مرهمه واسه قلبم
بمونی شاید کم بشه اوج دردم
بری مطمعناً غمات کم نمیشه
بمونی کسی از دلت رد نمیشه
بمون این دم آخری همدمم باش
واسه چند دقیقه بمون، همسرم باش
چرا ساده کندی از احساس قلبم
واسه دل خوشیم تو بگو برمیگردم
چرا حرف من رو تو تاثیر نداره
چرا انقدر این خونه شکل مزاره
چقدر واسه موندن پیشت شعر بخونم
تهش هم بگی من نمیخوام بمونم
بمون این دم آخری همدمم باش
مِثِ اون قدیما بیا همسرم باش