غروب عشق
چقدر انگشترت زیباست/ ولی اون نیست که من دادم
چرا ازمن گریزونی/ مگه برگی ومن بادم
غریب وخسته برگشتم/به این جشن بدون من
شرابش بوی غم میده/مثه سمه تو خون من
تو خوش باش و بگو خوبم/منم آهسته میمیرم
اگه ابری توچشماته/من اون اشکارومیگیرم
تموم آرزوی من/صدای خنده های توست
غمت روبا دلم بشکن/که قلبم زیر پای توست
توخورشید منی بازم/اگه روزی هنوز باشه
بتاب شاید که در سایم/یه نوری ازتو پیداشه
غروبم تلخ و نزدیکه/توازشبهای من برگرد
بزار با شب هم آغوش شم/یه همدردم برای درد
برو خوش باش بگو خوبم/ منم چشمامو میبندم
میرم مهمون ابرا شم/در اونجا باتومیخندم