قبله ی ما فرق داره

انقد اصرار نکن ؛ تقدیر ما دوتا جداس
پل بین من و تو قدّ یه مو باریکه
فکر من یه کاشی سفیده طرح گل یخ
ذهن تو شکل پریشونی موزاییکه

تو منو می شناسی و واردی به پیچ و خمم
می دونی که دوست خوبیم، ولی عاشق نه
گاهی مختصر نَمی سراغ چشمام اومده
ولی افسرده شدن، ضجّه زدن، هق هق نه

تو مث یه خوابِ شیرینی و پر وسوسه ، من
دغدغه م اینه که شب زنده نگه داشته شه
من می خوام تموم دنیا مو منظّم کنم و
تو می خوای بذر تلاطم توی اون کاشته شه

تو مث شعله ای و زبونه میکشی مدام
من مث آب خنک تو حوض منطق، ساکن
لب این حوض نشین فرصت ما کوتاهه
نه تو کافر میشی و نه من به عشقت مومن

دل ما، مسیر ما، قبله ی ما فرق داره
تو به محراب برس من زن مهتاب می شم
تو به فانوس تعصّبت بچسب آروم شو
من تو تردید خودم باز شبو بد خواب می شم

https://www.academytaraneh.com/91033کپی شد!
857
۱۶

  • maede najafi انقد اصرار نکن ؛ تقدیر ما دوتا جداس پل بین من و تو قدّ یه مو باریکه فکر من یه کاشی سفیده طرح گل یخ ذهن تو شکل پریشونی موزاییکه تو منو می شناسی و واردی به پیچ و خمم می دونی که دوست خوبیم، ولی عاشق نه گاهی مختصر نَمی سراغ چشمام اومده ولی افسرده شدن، ضجّه زدن، هق هق نه تو مث یه خوابِ شیرینی و پر وسوسه ، من دغدغه م اینه که شب زنده نگه داشته شه من می خوام تموم دنیا مو منظّم کنم و تو می خوای بذر تلاطم توی اون کاشته شه تو مث شعله ای و زبونه میکشی مدام من مث آب خنک تو حوض منطق، ساکن لب این حوض نشین فرصت ما کوتاهه نه تو کافر میشی و نه من به عشقت مومن دل ما، مسیر ما، قبله ی ما فرق داره تو به محراب برس من زن مهتاب می شم تو به فانوس تعصّبت بچسب آروم شو من تو تردید خودم باز شبو بد خواب می شم من چقد توام! دقیقا میفهمم وقتی مینوشتی چه حسی داشتی و مودت چی بوده!
  • فاطمه محاسن زیبا بود به نظر من...
  • علیرضا سرمدیان کار خیلی خوبی بود ..اندیشه پشت کارو هم دوس داشتم... فقط خیلی خیلی مشابه یغما گلرویی هست ...یعنی من شاید بعد ها که ایشالا دیر هم نیست به پختگی کامل رسیدید کاراتونو با یغما اشتباه بگیرم ... رک می گم چون باهات راحتم ... ولی خب به نظرم خیلی این کار قشنگه ..چندین بار تا حالا خوندمش ...آفرین
  • م.ا. هومن درود به احساس لطیفتون
  • یاسر قاسمی سلام اینکه دنبال نوع آوری هستی خیلی خوبه مثلا بند ۱ پاره ۳ و ۴ که نشون از ذهن شاعرت داره اما همین بند باعث میشه که خواننده هایی که عاشقانه کار میکنن سراغ این کار تو نیان به خاطر واژه ی موزاییک...تو کل کارت نمیشینه...برای خونده شدن مناسب نیست بعضی جاها ارکان جمله رو پس و پیش کردی و هرچند کارتو آهنگین تر کرده ولی برای کسی که میتونه بهتر بنویسه فرار از قواعد نرم خوب نیست من خوشحالم که ازت کار میخونم ولی کسی مثل شما که قلم خوبی داره باید به بحث مارکتینگ هم توجه کنه و برای شاعرانگی هاش از واژه های فخیم تر استفاده کنه ...من به شما ایمان دارم پیروز باشید
    • انیس جزایری سلام آقا یاسر. ممنون که نظرتونو کامل و رسا گفتید. راستش اگه بخوایم تسلیم سلیقه خواننده ها بشیم باید خیلی از خلاقیتا و واژه های بکر و خوبی که میشه ازشون کار شاعرانه کشید رو از دایره لغاتمون حذف کنیم. ولی دو نکته هست. یکی اینکه ما موسیقی های متنوعی داریم که بعضیشون توانایی اجرای کلماتی که تو موسیقی پاپ قابل اجرا نیست رو دارن. مثل سبک راک. دوم اینکه ترانه ای که برای اجرا انتخاب میشه با همفکری خواننده بعضی لغاتش ویرایش میشه و بعضی مصرع ها تغییر می کنن ولی اینجا تمام سعی من زیبایی ترانه روی کاغذ هست و نه توی اجرا. ممنون از حضور و نظر محترمتون.
  • sepinood pahlevani سلام خیلی خوب بود انیس جان افرین
  • نسیم بیرانوند سلام انیس جان. شکاف جهان بینی،سلیقه و احیانا اعتقادات بین دو انسان رو که تصادفا دوست هم هستند به زیبایی به تصویر کشیده بودی و من از خوندن این ترانه لذت بردم.چیز خاصی به ذهنم نرسید که به عنوان نقد اینجا بنویسم..هر آنچه هست زیباییه...بند اول و دوم رو بیش از همه دوست داشتم.دیگران رو نمیدونم اما من از اینکه موزاییک رو به عنوان قافیه آورده بودی خوشحال شدم..به هر حال قافیه های تکراری دل مخاطب رو میزنه...یه وقتی توی یه انجمن از یکی از منتقدین شنیدم که میگفت:"آسفالت" شعریت نداره..یا حتی به "کلاغ" هم ایراد میگرفتند..اما من به شعریت اعتقاد ندارم....ما از این جهت فکر میکنیم که یه واژه شعریت نداره که اون واژه رو کسی قبلا توو شعر نگنجونده..حالا یه نفر پیدا شده که سفالکسین رو توو غزل یا ترانه اش آورده..چون این واژه، درست توی کار نشسته بنابراین به کار، زیبایی بخشیده...پس شعریت داره...خیلیها ترجیح میدن "بلبل" تو ترانه به کار برده بشه اما موزاییک نه! اما من میگم کار خوبی کردی که از قافیه های جدید کمک گرفتی... موفق تر باشی:)
    • انیس جزایری سلام نسیم عزیزم. آره الان سعی بر اینه که محدودیتا رو کمتر کنن و دست ترانه سرا رو برای بیان احساسش بازتر کنن.اگه اینجوری نباشه ترانه سراهایی مث مایده باز بر میگردن به شعر سپید چون اونجا احساس آزادی بیشتری می کنن.
  • نيما سكوت درود بانو موفق باشید