ریش سیروان
جادّه هامون پر از دس اندازه
فکر ما این که از کناره بریم
چند قرنه که گم شدیم و می خوایم
کلّ بیراهه رو دوباره بریم
رفتنُ بهتر از همه بلدیم
مقصد امّا همیشه مجهوله
گاو صندوق خونه رو بردن
ما همه غرق خواب قیلوله
دست تقدیرُ خلق کردیم تا
کاسه کوزه رو اون شکسته بشه
تازیانه زدیم به انگور تا
عبرت ملّتی که مسته بشه
ما به اسطوره ای مث "یغما"
پشت کردیم و دورش انداختیم
شعر و شخصیّت ترانه رو به
آلبوم جلف "بنیامین" باختیم
بحث دیروز مردم دنیا
نیوتن بود و کشفای تازه ش
بحث امروز ما توی فیس بوک
ریش سیروان و شکل و اندازه ش
جز خود ما کسی مقصّر نیس
دیو و دلبر* فقط بهونه مونه
ما همه ساکتیم و دلخوش به
رٲفتی که تو حصر خونه مونه
—————————————————————————
*با سپاس از کوثر عابدی عزیزم که از این مصرعشون استفاده کردم:
قصه ی دیو دلبرو
ازتو کتاب دل بخون
-
درود انیس خانوم گل ... کارتو خوندم و چند نکته رو لازم دونستم عرض کنم . چون با توجه به کامنت عزیزان ، چند نکته باید برای من مخاطب روشن شه . اول اینکه ، این کار از نظر من دارای سست پیوندی در زبان و ساختاره . به این دلیل که کارت چندین جا ، دارای د.گانگی زبان بود و از کلماتی متروک و مهجور از زبان عامیانه رو استفاده کردی که در ترانه که اولین مشخصه ش ، اجرایی بودنشه ، پذیرفتنی نیس . و اما بعد : جادّه هامون پر از دس اندازه »»» انیس جان ، در زبان عامیانه هم « دست انداز » کاربرد داره نه دس اندازه . و شکل صحیح تلفظش از نظر هجایی هم ( دس تن انداز ) هستش . فکر ما این که از کناره بریم »»» فکر ما این که از کناره بریم .. اول اینکه دارای ضعف تالیفه بخاطر حذف فعل ( فکر ما اینه ) و کلمه کناره رو بجای کنار بکار بردی . من که نشنیدم کسی از کناره جاده رفتن رو بکار برده باشه و کنار درسته ... کناره منو یاد بیت معروف حافظ انداخت حقیقتا ( راهی است راه عشق که هیچش کناره نیست ) در زمان حافظ شاید راهها کناره داشتند ولی الان کناره بکار نمیره . چند قرنه که گم شدیم و می خوایم کلّ بیراهه رو دوباره بریم رفتنُ بهتر از همه بلدیم مقصد امّا همیشه مجهوله گاو صندوق خونه رو بردن ما همه غرق خواب قیلوله»»»» اول اینکه ارتباط مصرع دوم با اول چیه ؟ مصرع اول از رفتن و مقصد مجهول .. مصرع دوم از خواب بودن و دزدیده شدن گاو صندوق چرا اینهمه دوگانگی زبان تو این کار هست دختر گل ؟ گاو صندوق در کنار خواب قیلوله ... و از اون جایی که من میدونم خواب قیلوله به خواب پیش از ظهر میگن و معمولا بین نماز ظهر و عصر به اندازه نیم ساعت بوده است . و دزدی تو روز روشن و سنگینی این خواب اصلا تصویر درستی نیس دختر گل. و خود کلم قیلوله هم خیلی به زبان کارت صدمه زده ... دست تقدیرُ خلق کردیم تا کاسه کوزه رو اون شکسته بشه»»» کاسه کوزه معمولا رو سر کسی یا چیزی شکسته میشه و اینجا بنا به ضرورت وزن « سر » حذف شده و ضعف تالیف داره . تازیانه زدیم به انگور تا عبرت ملّتی که مسته بشه»»»تنها مصرعی که میشه بعنوان مصرع خوب انتخابش کرد ولی در زبان سنتی و تصویر سازی غزل کلاسیک نه ترانه امروزی. و اینکه تازیانه زدن در تناسب با ملت مست باید به درخت انگور صورت می گرفت نه خود انگور . چون در این تصویر شما انگور رو در تقابل با ملت مست قرار دادی و از انگور قیاس گرفتی. در صورتی که اگر با اندیشه خیامی هم نگاه کنیم این درخت انگوره که از شراب انگوری مسته نه خود انگور و اینطوری با ملتی که از شراب انگوری مسته هم تناسب پیدا میکنه . نکته دوم اینکه وقتی شما انگور رو آوردی و ازش مستی رو خواستی ، مستی را منحصر کردی به انگور ، در صورتی که همون ملت میتونن از خیلی چیزای دیگه شراب بسازن و مست شن و عبرتی هم در کار نباشه . ما به اسطوره ای مث "یغما"»»»در این که می فرمایید اسطوره ای مث یغما ، خب این نظر شماس و یغما از نظر من اسطوره نیس و یک ترانه سرای موفق و پر آوازه س که هم موافق و هم مخالف بسیار داره . پشت کردیم و دورش انداختیم»»» اما این استدلال که میگید ( پشت کردیم و دورش انداختیم ) چقدر مستنده خانوم؟ چرا و به چه دلیل می گید به یغما پشت کردیم ؟ مردم هنوزم پشت یغما هستن و دوسش دارن ، مردم هنوزم ازش تو ترانه هاشون بهش استناد و یا بعضا تقلید میکنن . یغما هنوز جایگاه خودش رو در بین مردم داره . اما در مورد عبارت دوم که فرمودی دورش انداختیم ... ایا یک شاعر و یک انسان ، دور انداختنی است ؟ شاید از خاطر بره ، از محبوبیت سقوط کنه ، اما هرگز توسط کس دیگری دور انداخته نمیشه چون شی نیس که دور انداخته شه .... شعر و شخصیّت ترانه رو به آلبوم جلف "بنیامین" باختیم»»» در مورد جلف بودن آلبوم بنیامین هم ناگفته پیداس که این مصرع هجو داره و توهین به هنرمندی برای بزرگ کردن هنرمند دیگه ، حتی اگر قابل قیاسم نباشن ، به هیچ وجه از نظر ادبی و ادبیاتی درست نیس . , و شاید بنیامین از نظر شما آلبومش جلف باشه ولی ایشون یه موزیسینه که مورد تکذیب خیلی ها قرار گرفته باشه مورد تایید خیلی ها هم هست . و الان دیگه هجویات طرفدار زیادی نداره و به کار شما آسیب می زنه . بحث اینکه بنیامین اثارش چقدر پربار و یا فاقد اثر ادبی است بحثی است که در این مقوله نمی گنجد. بحث دیروز مردم دنیا نیوتن بود و کشفای تازه ش بحث امروز ما توی فیس بوک ریش سیروان و شکل و اندازه ش»»» ریش سیروان... اینکه کسانی در فیسبوک در مورد ریش سیروان بحث میکنن واقعا برای من جالب بود. اما در مورد اسم ترانه که گذاشتی ریش سیروان ، خب اسم ترانت میتونست خیلی چیزای دیگه مث خواب قیلوله ، کشفای نیوتن ، دیو و دلبر یا هر تصویر دیگه ای که تو ترانه ارائه دادی باشه و اسم ترانه باید در مورد مفهوم کلی ترانه نباشه و نه صرفا یک برجسته سازی از یک تصویر کوچک ارائه شده در متن ترانه. جز خود ما کسی مقصّر نیس دیو و دلبر* فقط بهونه مونه ما همه ساکتیم و دلخوش به رٲفتی که تو حصر خونه مونه در مورد دیو و دلبر که تضمین کردی چیزی نمیگم ... در مورد ( رأفتی که تو حصر خونه مونه ) ... یک پایان بندی بی نظیر برای کامل کردن کلمات مهجور و دوگانگی زبان.. کلمات رأفت و حصر در ترانه اصلا زیبا نیستن و یک کاربرد سنتی هستن عزیزم . من رگه هایی از کلمات و مفاهیم ارائه شده در ترانه های یغما رو در کارهای شما می بینم و نمیگم این بده ، خب بهرحال هر شاعری اگر دارای سبک مخصوص بخود نباشه بهر حال تحت تاثیر گفته ها و سروده های شاعر بزرگتر از خودش هست . اما در ادبیات مباحثی هست تحت عنوان ، الهام و تقلید ... الهام گرفتن و تاثیر گرفتن از مفاهیم و مضامین یک شعر با تقلید محض متفاوت است . و متاسفانه امروزه مقلدان یغما از این مسئله غافل مانده اند که مضمون پردازی در قالب کلمات مهجور و صرفا ادبی ، چیزی بیشتر از تقلید صرف می طلبه . یغما که خود گاها از ایرج جنتی عطایی تقلید داشته است به این نکته واقفه که اگرچه در عبارتی می شود تقلید کرد ولی باید این تقلید چنان در متن ترانه بکار گرفته شود که جز اشخاص معدود نتواند رد پای این تقلید را احساس کند . اگر شما هم هر شاعری را الگوی مضمون پردازی خود قرار داده ای وام گرفتن چند عبارت از آن شاعر را در ذهن خود باید چنان بپرورانی و مضمون تازه ای ازش بسازی که من مخاطب بیگانه با قلم شما ، نتوانم رد پای عبارات یغما را در ترانه شما پیدا کنم. چیزی که نمیشه نادیده گرفت اینه که یغما در ترانه های اجتماعی خیلی موفقه . و چون به حرفی که تو ترانش میزنه ایمان داره و با اعتقاد راسخ این حرفارو میزنه و درد توی ترانش و دردی که از دیدن صحنه هایی تو وجودش می شینه رو به خوبی و با تمام صداقتش بیان می کنه ، یغما رو در اجتماعی گفتن به یک ترانه سرای مطرح تبدیل کرده و هیچ گونه تم شعاری در ترانه هاش ملموس نیس و یا اگرم باشه خیلی کم و کمرنگه.. اما این شعر شما برعکس ، کاملا شعاری هستش و خیلی سطحی به ذکر چند کلمه اجتماعی و چند عبارت برجسته ساز ، اکتفا کردی . در صورتی که ترانه اگر اجتماعی قراره باشه باید عمیقا به مسایل اجتماعی پرداخته بشه و صرف تقلید از فلان ترانه فلان ترانه سرا ، از اون اثر یک اثر اجتماعی نمی سازه . بابت طولانی شدن عرایضم عذرخواهی میکنم