بی پناه

                                                       بی پناه

هنوز از پا ننشستم اسم من هنوز یه مرده

توی این دود تباهی خنده هام از روی درده

زندگیم سیاهه اما دلخوشیم گرده سفیده

یاری ازکسی ندیدم زخمموکسی ندیده

عابرای بی تفاوت شرط میبندن سر مرگم

خنجری بمن ندادن که با بدبختی بجنگم

بی پناهم تویه دنیا ؛بودنم یه یادگاریست

دیگه غمخواری نمونده دست گرمی رو سرم نیست

پرآرزوتوقلبم ؛تو دلم پر شده احساس

سرنوشت من که این نیست ؛کی میگه آخرش اینجاس

هنوز از پا ننشستم یکی دستمو بگیره

نذاره گل شقایق توی قلب من بمیره

نفسهای آخرمن ابتدای مرگ دیگست

اونی که مسببش بود پاییز یه برگ دیگست

منم اون مرد حقیقی که یه روزی بهترین بود

جای من خرابه ها نیست سهم من بیشترازاین بود

من هنوزم یه ستاره ام تو شبای سردوتاریک

دل من راهیه اما پیش روم یه راه باریک

هنوز از پا ننشستم یکی دستمو بگیره

نذاره گل شقایق توی قلب من بمیره

شهرام اسلامی

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/8655کپی شد!
958
۱۷