تئوری موسیقی (بخش دوم ریتم و ملودی و میزان )
سلام هم ترانه های عزیز این بخش از تئوری موسیقی که قسمت دوم از این موضوع میباشد را تیتر وار و فقط برای آشنایی شما عزیزان با اسامی و اصطلاحات رایج در موسیقی قرار دادم چون تئوری موسیقی مبحث پیچیده و سختی هست و اگر به جزئیات هم درهمین مقاله اشاره کنم شاید دوستانی که تازه میخان موسیقی رو یاد بگیرن از خیر این کار بگذرن مثه خیلی از نوآموزان دیگر که وقتی صحبت از نت و پایه موسیقی کلاسیک میشه از اون فرار میکنن و فقط میخان با چهار تا آکورد و ریتم موسیقی رو یاد بگیرن و اسمشون هم استاد و خواننده بزارن پس با پارت بندی کلیات موسیقی به صورت تیتر وار با توضیح خلاصه و تئوری های اولیه شروع میکنیم و بعد از اون به مباحث پیشرفته و علم موسیقی میپردازیم .
با احترام :امیرعلی تاج
بخش دوم: تئوری موسیقی
عناصر اصلی تشکیل دهنده موسیقی
صوت
آنچه را که انسان به کمک حس شنوایی خود میشنود صوت نام دارد،یعنی هرگاه یک جسم مادی با سرعتی کم یا زیاد به ارتعاش درآید از آن صوت حاصل میشود. هرچه رفت و آمدهای جسم مادی منظم تر باشد صدای صوت حاصله به صورت موسیقیایی نزدیکتر خواهد بود به عبارت دیگر بسامد یا حرکت رفت و آمدی آن قابل ثبت یا شمارش باشد و صوت حاصل از آن موسیقیایی باشد، پس به طور کلی صوتی که دارای ارتعاشات منظم هستند موزیکال و اصواتی که دارای ارتعاش منظم نیستند غیر موزیکال هستند.
پیدایش نت های موسیقی
«گلیسا» نام راهبیست ایتالیایی که نخستین بار نت را اختراع کرد. در سال ۹۳۰ میلادی «نوما» تقسیم بندی اصوات و بعدها «کباد» خطوط نت و خواندن آن را به وجود آورد و در سال ۱۴۸۰ میلادی سن جان خطوط را تکمیل کرد. دقیقا در دوره ی رنسانس که برهه پر تحرکی در زمینه موسیقی اروپا بود.
کلیه اصوات موسیقیایی خوشایند را به هفت نوع فرکانس صوتی (نت) تقسیم کرده اند که پایه و اساس موسیقی را تشکیل میدهند. این هفت نت به قرار زیر هستند: دو، ر، می، فا، سل، لا، سی.
وزن
در موسیقی قدیم به وزن ایقاع گفته می شد. منظور وزن در موسیقی بکار بردن صداها و سکوت ها با تناسبی است در زمان.
ضرب
هنگامی که یک نغمه یا ملودی را میخوانیم، برخی ضربهها قوی تر یا موکد تر ادا میشوند. در موسیقی الگویی تکرار شونده را در مییابیم که از یک ضرب قوی و سپس از یک یا چند ضرب ضعیف تر تشکیل شده است. سازمان ضربها را در قالب گره هایی منظم وزن مینامند. چنین گروهی که تعداد ثابتی از ضربها را در خود جا داده است، میزان نامیده میشود. بسته به تعداد ضرب های هر میزان، چندین نوع وزن وجود دارد. که انواع آن عبارتند از:
۱. وقتی یک میزان دارای “دو” ضرب باشد، وزن آن “دو” ضربی است؛ این وزن به صورت ۲-۱، ۲-۱، ۲-۱ و… شمرده شده و در آن ضربهای اول موکدتر هستند.
۲. الگویی که دارای سه ضرب در هر میزان به عوان وزن سه ضربی شناخته شده و به این ترتیب شمرده میشود: ۳-۲-۱، ۳-۲-۱ و… .
۳. یک الگوی مهم دیگر وزن چهارتایی است که هر میزان آن چهار ضرب را در خود جای میدهد. در این وزن نیز ضرب پایین قویترین ضرب است اما ضرب موکد دیگری هم وجود دارد که ضرب سوم است، ضرب سوم از ضربهای دوم و چهارم قویتر و از ضرب اول ضعیفتر است: ۴-۳-۲-۱، -۴-۳-۲-۱ و… .
۴. وزن شش تائی شامل شش ضربه به نسبت کوتاه و سریع در هر میزان است. ضرب اول (ضرب پایین) قویترین ضرب و ضرب چهارم در میان دیگر ضربها موکدتر است: ۶-۵-۴-۳-۲-۱
با توجه به وزن هایی که در بالا توضیح دادیم میتوانیم وزنهایی دیگری هم از ترکیب این وزنها بسازیم. مانند وزن پنج ضربی که از یک وزن “دو” ضربی و یک وزن سه ضربی به وجود میآید. ۲-۱-۳-۲-۱.
۳. ریتم
جوهر حیاتی موسیقی ریتم است. ریتم در عامترین معنا، سیلان منظم موسیقی در زمان است. ریتم یک ملودی، در حقیقت شخصیت آن است.
همانطور که شعر دارای وزن است موسیقی نیز دارای وزن است که وزن آن همان ریتم میباشد و در کل ریتم را میتوان حرکت در موسیقی دانست، که اختلاف ریتمها را از قوت ضربها در نواختن آنها سرچشمه میگیرد و در کل میتوان گفت: ریتم در موسیقی از یک کسر تشکیل میشود که قابل ساده کردن نیست.
انواع ریتم: ریتمها شامل “دو” نوع هستند که عبارتند از: ۱- ساده ۲- ترکیبی
انواع ریتم: ریتمها شامل “دو” نوع هستند که عبارتند از: ۱- ساده ۲- ترکیبی
۱. ریتم ساده: این ریتم به سه دسته تقسیم میشود:
۱.۱. دو ضربی: ۱/۲؛ ۳/۲؛ ۴/۲؛ ۸/۲
۱.۲. سه ضربی: ۱/۳؛ ۲/۳؛ ۴/۳؛ ۸/۳
۱.۳. چهار ضربی: ۱/۴؛ ۲/۴؛ ۳/۴؛ ۸/۴
۲. ریتم ترکیبی: اگر هر یک از ریتم های ساده را در کسر (۲/۳) ضرب کنیم ریتم حاصل یک ریتم ترکیبی خواهد بود.
نحوه شناسایی ریتم ها:
۱- در ریتم های “دو” ضربی، ضرب اول قوی و ضرب دوم ضعیف است.
۲- در ریتم های سه ضربی، ضرب اول قوی و ضربهای دوم و سوم ضعیف است.
۳- در ریتم های چهار ضربی ضرب اول خیلی قوی، ضرب دوم ضعیف، ضرب سوم قوی و ضرب چهارم ضعیف است.
نکته: برای نشاخت ریتمها ابتدا باید ارزش زمانی نتها را بر پایه نت واحد که همان نت گرد است به دست آورد.
قراردادهای نوشتاری موسیقی
خطوط حامل
تعریف حامل: پنج خط موازی و هم فاصله با هم به صورت افقی را گویند که نت های موسیقی روی خط ها، بین خطوط، و یکی بالا و یکی پایین پنج خط حامل قرار می گیرند.
خطوط حامل از پایین به بالا از ۱ تا ۵ شماره گذاری می شوند. هرچه نت ها به سمت بالا می روند زیرتر و هرچه به سمت پایین می آیند بم تر می شوند. پس چنانچه به صورت قراردادی جای یکی از نت ها را مشخص کنیم (برای مثال خط دوم را سل بنامیم) جای دیگر نت ها خود به خود مشخص خواهد شد.
خطوط کمکی: از آن جایی که این ۵ خط تنها توانایی نشان دادن ۱۱ نت را دارند، برای گسترش دادن محدوده ی صدایی حامل، از خطوطی کوچک و موازی خطوط حامل در بالا و پایین آن استفاده می کنیم که با استفاده از ۴ تا ۵ خط کمکی از بالا و از پایین مجموع تعداد نت های ما ۳۱ عدد خواهد شد، اما این محدوده هم چنان برای سازهایی چون پیانو کوچک است.
کلید در خطوط حامل
کلید علامتی است که سمت چپ حامل قرار دارد و نام و موقعیت صدای نتها را تعیین میکند. کلیدهایی که در موسیقی به کار میروند، عبارتند از:
۱. کلید سل: برای سازهایی که صدایی نسبتا زیر دارند به کار میرود، مثل: ارگ، فلوت، دست راست پیانو، آکاردئون، ویولن، سنتور، بانجور، سیتار، گیتار ملودر و… .
۲. کلید دو: قدیمی ترین کلید موسیقی کلید “دو” است که ممکن است روی ۴ خط حامل کشیده شود و انواع آن بر حسب جایگاه عبارتند از:
۲.۱. کلید سوپرانو– صدای زیر زنان (روی خط اول)
۲.۲. کلید متزوسوپرانو– (روی خط دوم)
۲.۳. کلید آلتو– صدای بم زنان (روی خط سوم)
۲.۴. کلید تنور – صدای زیر مردان (روی خط چهارم)
۳. کلید فا: کلید فا برای صدای باس مردانه مثل گیتار باس، دست چپ پیانو و… کاربرد دارد.
زمان
:
واحد زمان در موسیقی ۱ است. حال این ۱ ممکن است ۱ ثانیه، ۲ ثانیه، نیم ثانیه یا… باشد. در حالت کلی یک حرکت رفت و برگشت پا با یک شمارش واحد زمان (ضرب) اطلاق میشود.
میزان
در ادبیات منظوم ردیف و قافیه داریم که نظم خاصی به کلمات و جملات می دهد و در شعر وجود دارد. در موسیقی این نظم در شکلی به نام میزان دیده می شود. هر قطعه از موسیقی از لحاظ زمان به قسمت های مساوی تقسیم می شود که هر یک از آن قسمت ها را میزان و خظ عمودی که آنها را از یکدیگر جدا می کند خط میزان گویند.
هر میزان ممکن است از ۲ یا ۳ یا ۴ قسمت مساوی تشکیل شود که به آن قسمت ها ضرب گویند.
رایج ترین میزان ها عبارتند از : میزان های دو ضربی، سه ضربی و چهار ضربی.
انواع میزان عبارتاند از :
میزانهای ساده :
اگر هر ضرب میزان به طور طبیعی قابل تقسیم به ۲ و ۴ و ۸ قسمت مساوی ( دارای تقسیمات دو تائی ) باشد آن میزان را ساده گویند .
میزانها را با عدد کسری به نام کسر معرف تعداد ضرب است و مخرج کسر شکل ضرب را معلوم می کند. به عبارت دیگر مخرج کسر تقسیمات گرد (واحد موسیقی ) را تعیین می کند .
مثلاً کسر ۴/۲ معرف میزانی است دو ضربی که هرضرب آن معادل یک نت سیاه است .
معمولاً میزانهای ساده با این کسرها معرفی می کنند :
میزان ساده دوتائی – دو ضربی
میزان ساده سه تائی ( سه ضربی )
میزان ساده چهار تائی ( چهار ضربی )
میزانهای ترکیبی :
اگر هر ضرب میزان قابل تقسیم به ۳ و ۶ و ۱۲ قسمت مساوی ( دارای تقسیمات سه تائی ) باشد ، آن میزان را ترکیبی گویند .
درمیزانهای ترکیبی هر ضرب میزان ساده را با اضافه کردن یک نقطه در سمت راست آن ) به کار می برند تا نت مزبور بتواند به طور طبیعی به ۳ و ۶ و ۱۲ قسمت مساوی شود .
معمول ترین میزانهای ترکیبی را با کسر های زیر نشان می دهند .
میزانهای دوتائی ترکیبی ( دو ضربی ترکیبی )
میزانهای سه تائی ترکیبی – سه ضربی ترکیبی
میزانهای چهارتائی ترکیبی – چهارضربی ترکیبی
ضرب زدن
در وزن خوانی ( خواندن ریتم قطعات موسیقی بدون در نظر گرفتن آهنگ ) و یا سلفژ ( خواندن قطعات موسیقی با درنظر گرفتن ریتم و آهنگ و حالتها و حرکتها ) ضربهای میزانها با دست راست به اشکال زیر به وسیله خطوطی فرضی در فضا مشخص می شود :
در رهبری ارکستر نیز همین روش با کمی اختلاف ( گاهی با دو دست ) کاربرد دارد ، ولی قطعات در قطعات کند که لازم است تقسیمات ضربها نشان داده شود . بنا به تقسیمات دوتائی ( میزانهای ساده ) و سه تائی ( میزانهای ترکیبی ) معمولاً ضربها و تقسیمات آنها به نحو زیر کاربرد دارند.
میزانهای مختلط ( لنگ )
میزان های هستند که از اجتماع دو یا چند میزان نا مساوی ( از نظر تعداد ضرب ) تشکیل شده اند ، مانند میزان ۴/۵ که ممکن است از یک میزان ۴/۳ ویک ۴/۲ یا به عکس تشکیل شده باشد . برای مشخص نمودن موقعیت میزانهای مختلط اغلب به وسیله خط قائم نقطه چین یا کسرمیزان تجزیه شده آنها را از هم تفکیک می کنند .
میزان های مختلط دیگری نیز در موسیقی به کار می روند مانند : ۴/۷ ، ۴/۸، ۴/۹ و غیره .
ضد ضرب
اگر به جای ضرب یا ضربها و یا قسمتهای قوی ضربها سکوت قرار گیرد ، حالتی که تا حدی به سنکپ شباهت دارد به وجود می آید ، که آن را ضد ضرب گویند . به عبارت دیگر ضد ضرب عبارت است از صدا یا صداهائی که ضرب ضعیف یا قسمت ضعیف ضربها شروع می شوند ، ولی روی ضرب بعدی امتداد پیدا نمی کنند .
ضد ضربها فرم های وزن داری هستند که کاربردهای فراوان دارند . بخصوص در همراهیها .
وزن خوانی
یعنی خواندن کشش نت با تولید یک آوا. مثلا در وزن خوانی شما باید نت سفید را به اندازه دو ضرب با یک آوا (لفظ) بکشید. مثلا با کلمه تا یا لا یا هر کلمه دیگر.
پس وزن خوانی به بررسی کشش نت (اندازه نت / دیرند) می پردازد. به همین علت به آن ریتم خوانی هم اطلاق می شود یعنی خواندن ریتم نت ها.
ارشد طهماسبی از دوستان خوبم ، محقق و نوازنده معاصر ، مدلی دیگر (همانند سیستم افاعیل و اتانین) در حیطه وزن خوانی یادیاری برای ترجمه وزن موسیقی به زبان فارسی ، ابداع کرده است.
او همچنین فواصل زمانی موسیقی ( سیاه ، چنگ ، …. ) را به عنوان هجاهای موسیقی فرض کرده است و طبق یک محاسبه آماری دولاچنگ را که فراوانترین فاصله زمانی کوچک در موسیقی ریتمیک ایرانی است مبنا قرارداده است.
هجا ازنظرموسیقیایی (امیرعلی وقتی میگه هجا کمه زیاده یعنی چی؟ )
– کوتاه ، به عنوان واحد ، مانند : رُ …… (کشش موسیقایی مرتبط : دولاچنگ)
– بلند ، دو برابر کوتاه ، مانند : را ، طا ، یون ، هان …… (کشش موسیقایی مرتبط : چنگ)
– کشیده ، سه برابر کوتاه ، مانند : راس ، ترک … (کشش موسیقایی مرتبط : چنگ نقطه دار)
– طویل ، چهار برابر کوتاه ، مانند : راست … (کشش موسیقایی مرتبط : سیاه)
سیستم وزن خوانی واژگانیِ وی با هفت واژه شکل می گیرد:
بزدم – زدم – می زد – نی – تار رباب – راست