تو قهوه م یکی سم ریخته
همش از زمونه عقب می کشم
از این راه که بیراهه توو قلبشه
به فکر سکوت پر از دردی ام
که می خواد تموم جهانم بشه
همه خاطراتو کنارت بچین
ببین سهم من از تو چی بود همین
همه غصه هام زیر این خنده هاس
چشاتو ببند پسه خنده هامو ببین
جهان از سکوتم عذابم میکشه
ردیف نفس هام به هم ریخته
به من فکر نکن حال من ناخوشه
تو قهوه م می دونم یکی سم ریخته
همه زندگیمو سه هیچ باختمو
فقط بی خودی گرد و خاک می کنم
یه دستی زدم غافل از فکر تو
دارم ذهنمو از تو پاک می کنم
-
سلام سعید عزیز... آفرین پسر خوب...داری استاد می شی ها... همش از زمونه عقب می کشم از این راه که بیراهه توو قلبشه به فکر سکوت پر از دردی ام که می خواد تموم جهانم بشه این بندت عالی تر از عالی داداش =D> =D> =D> =D> =D> آفرین خوب پرداخت کردی..خوب تصویر ساختی... جهان از سکوتم عذابم میکشه<<<>>> این مصراع پرداختش خوب نیست ...یه دستی زدم غافل از فکر تو ؟؟؟؟ معمولا یه دستی زدن کاملا عمدی صورت میگیره و اینجا غافل تناسب نداره...اونم غافل از فکر تو... منظورت هرچی که بوده عزیزم خوب نتونستی برسونی... و اما یه شروع عالی یه پایان عالی تر هم میخواد...این نکته اساسی رو هرگز فراموش نکن... خوشحالم که هرم صعودت داره سرعت میگیره به سمت اوج.... @};- @};- @};- برقرار باشی و بهترین ها نصیبت @};-
مطالب پیشنهادی