(محال)

*** به یاد علاءالدین و غول چراغش‌ :

محال آرزوهامون همیشه
ما دفنیم زیر قرصای مسکّن
ببین با چن تا شلیک گلوله
چقد آسون رمانتیک میشه اکشن !
*
گروگان کدوم گانگستریم که
پلیسا توی مشتش مثل برده ان
آژانس شیشه ای تنها تله بود
همه "حاج مرتضی" رو شقه کردن!
*
مث "اسکارلت" بر باد رفته
تموم آرزومون رفته برباد
یکی رفت با خودش کمک بیاره
گلوش گیره یه جایی که نمیاد .
*
بگو علم بهتره یا عشق و ثروت ؟!
آره ، لیلی و مجنون دیگه مُد نیس!
تن شاعر رو تختش بو گرفته
که جای شعر عشقی تو کمد نیس .
*
چی می شه این دفه روی رفاقت
روی وابستگی قیمت نذاریم؟!
اگه گفتن بخون :"نون داره بابا …
با لحن بد نگیم بابا نداریم !
*
چی می شه این دفه دور از مُجوّز
بتونیم از ته دل ما بخندیم ؟!
چی میشه با همین دستای زخمی
بتونیم بین نسلا پل ببندیم ؟!
*
چی میشه اسکناس صد دلاری
بهشت آرزوهامون نباشه
که بی فیلتر شکن هم روزگاری
بلاگ بسته ی قلب تو وا شه ؟!
*
چه عیبی داره اینجا پیرزن ها
بخوان شلوار نارنجی بپوشن ؟!!!
دلم می گیره وقتی دلخوشی رو
با وقت انقضاءش می فروشن !
*
مگه کم میشه چیزی از من و تو
اگر باور کنیم اهل دهاتیم ؟!
شبیه این مدیرای موقًت
پر از برنامه های بی ثباتیم
*
چی میشه جای ایمیل و پیامک
واسه همدیگه نامه می نوشتیم؟!
توو فردا اوج پرواز و می دیدیم
اگرچه جوجه اردک های زشتیم .
*
چی میشه بازیای بچه ها رو
یه بارم که شده جدی بگیریم ؟!
بگیم :" دوس دارمت !" جای تَعارُف
که چاکر شیم ،که مخلص شیم ، بمیریم …
*
چی میشه مثل "مایکل" ما بتونیم
کنار مرده هامونم برقصیم ؟!
چی میشه از گذشته خط بگیریم ؟!
چی میشه از خدا گاهی بترسیم ؟!
*
"خطر" نزدیکتر از اونه که عکسش
می افته توو یه آینه ی محدّب
واسه تضمین رنگ تخم مرغش
یه مرغ آب پرتغال می خوره هر شب …
*
یه مدت قهرمان می مونی مغرور !
تو مدیونی به این نَوَردِبونا
که بد نیس گاهی وقتا محض خنده
دقیق تر خیره شی به آسمونا .
*
بیا دستای دنیا رو بگیریم
ببین فایده نداره مُشت باشیم
بیا مثل کلون ماهیا شیم
دیگه بسه ! چقد لاک پشت باشیم ؟!
*
چی عیبی داره توی خونه هامون
صدای قرمز شادی بپیچه ؟!
به جای بوی نفت و دود و باروت
شمیم ناب آزادی بپیچه … ؟!
*
دویدیم و دویدیم و دویدیم …
محال آرزو کِی می شه ممکن ؟!
ببین با چن تا شلیک گلوله
……………………… اکشن ……………………. ///

https://www.academytaraneh.com/67529کپی شد!
1215
۲۹

درباره‌ی احسان ابوالحسنی

دختران شهر به روستا فکر می کنند / دختران روستا در آرزوی شهر می میرند / مردان کوچک به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند / مردان بزرگ در آرزوی آرامش مردان کوچک می میرند / کدام پل در کجای جهان شکسته است که هیچکس به خانه اش نمی رسد ...

  • محسن رمضانی احسان ابوالحسنی عزیز... درود ها برادر... کار بسیار عالی ای بود
  • محمدرضا رجب پور سلام جناب ابولحسنی بسیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــار زیبا بود! مثل همیشه یاد گرفتم و حسودی کردم ;)) موفق باشید @};-
  • سروش یارجانی ترانه ی خاصی بود بوی نو بودن داشت درود بر شما
  • پریسا عبداله زاده چی میشه اسکناس صد دلاری بهشت آرزوهامون نباشه که بی فیلتر شکن هم روزگاری بلاگ بسته ی قلب تو وا شه ؟! @};- درود آقای ابوالحسنی ترانه ی فوق العاده ای بود و از خوندنش واقعا لذت بردم =D> =D> @};- @};-
  • حامد کاوه ئیان کارتون فوق العاده و تحسین بر انگیزه استاد از زیبایی این کار چیزی به ذهنم نمی رسه که بنویسم دلم می گیره وقتی دلخوشی رو با وقت انقضاءش می فروشن ! @};- @};- @};-
  • جواد پوران سلام. اولین نکته ایی که به ذهنم رسید این بود که از وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن بیرون اومدید و وزن مفاعیلن رو انتخاب کردید که بنظرم خیلی خوبه اما در بغضی از جاهای کار شاهده خارج شدن از وزن بودیم با هجاهای کوتاهی جایی که واژه ی تله رو میاری هجای آخر باید بلند باشه که کوته اورده شده و سکته ایجاد کرده و بند بگو علم بهتره یا . . . واژه ی علم بازهم باعث سکته شده در هجای پایانی موضوپع دیگه استفاده هشت بار از چی میشه در این کار هست که باعث ضربه به کار شده در این ترانه به نوعی مولف داره مدینه فاضله خودشو به تصویر میکشه که در بعضی بند ها بسیار این شهر آرمانی به شهری بی خرد تبدیل میشه در جایی مولف میگه چی میشه پیر زن ها شلوار نارنجی بپوشن؟ آیا شلوار نارنجی پوسبدن نشانه ی آزادیه یا اصلا بدتربن فضا های امنیتی ه پوشیدن شلوار نارنجی رو منع کردند؟حتی در کشور ما هم هم چین جیزی صدق نمیکنه.نمونه ی عینیش در شهرک غرب در تهران موجوده در حاهایی از کار به دو گانگی فضا هم برمیخوریم مولف در بعضی بند خواستار آزادی در فضای زندگیشه اما در بعضی از بندها حرف از سنت گرایی میزنه که به هیچ وجه ربطی به آزادی هایی که مولف تو سایر بند ها خواستارشه نداره مثل این بند چی میشه جای ایمیلو پیامک واسه همدیگه نامه مینوشتیم این بند بسیار ضربه زنتدس و به شدت ضعیف و بنظر اینجانب اگر از کار حذف بشه به کلیت کمک میکنه چون هم شعار توش بسیاره و هم پرداختی ندارن واژه ها و از هم مهم تر اینکه مولف دچاره مستقیم گویی شده در کل کار رو بهتر از اثر قبلی دیدم اما باز اطناب کسل کنندس و خیلی ها تا بند اخر رمق خوندن پیدا نمیکنن موفق باشین
  • علیرضا روشنی بی شرف.... فوق العاده بود.... @};- @};- @};- @};-
  • مهدي دمي‌زاده سلام دوست من... بازم یه کار نفسگیر با کشفها و تصاویر مختص احسان لذت میبرم از این شوریده حالی البته یه نمه استفاده از ایمیل و پیامک توو کار ننشسته و حسمو یهو ازم گرفتو فکر درگیرمو از حال و هوای ترانه بیرون آورد
  • امین شیخی سلام آقای ابوالحسنی بسیار پر محتوا بود... @};- @};- @};-
  • مجید صادقی سلام جناب ابوالحسنی استاد عزیز همیشه گفتم از سروده هاتون درس میگیرم یه کار فوق العاده زیبا بود درد رو میشد تو بند بندش حس کرد موفق باشید می پسندم شدید
  • مریم جلائی محال آرزوهامون همیشه، ما دفنیم زیر قرصای مسکّن ببین با چن تا شلیک گلوله، چقد آسون رمانتیک میشه اکشن! ### درود جناب ابوالحسنی مثلِ همیشه فوق العاده بود...سبز باشید و مانا @};- ###
  • یاسمن شکفته سلام @};- بیشتر از همیشه طولانی بود اما این از ویژگی های ترانه ی شماست دیگه :-) ترانه ی زیبایی بود به خصوص بند 7،9، عالی بود و به دلم نِشست// بیا دستای دنیا رو بگیریم ببین فایده نداره مُشت باشیم بیا مثل کلون ماهیا شیم دیگه بسه ! چقد لاک پشت باشیم ؟! * چی عیبی داره توی خونه هامون صدای قرمز شادی بپیچه ؟! به جای بوی نفت و دود و باروت شمیم ناب آزادی بپیچه … ؟! =D> @};- سلامت باشید/
  • حسین خزایی ببین دنیا رو می سازه - یه مشت شعر و شعار پوچ نباید دل برید از خاک - نباید تن سپرد به کوچ شده زخمی تن این کوه - نمک ریختن رو زخمامون چرا زخم زمون باشه - جواب درد دلهامون گوشه ایی از دل ترانه من تقدیم به احسان عزیز به پاس حس پاک و صریح . واقعا بند بند حس و حس کردم. @};- @};-
  • سهیل پیلتن درود جناب ابوالحسنی عزیز کارتون فوق العاده بود خواستم یه بند رو به عنوان بهترین بند انتخاب کنم دلم نیومد چون همه کار عالی بود سپاس @};-
  • صادق شيخي ترانه ی زیبایی بود.طرز فکرتو دوست دارم.. "خطر" نزدیکتر از اونه که عکسش می افته توو یه آینه ی محدّب" خیلی خوب بود =D> یاد نوشته ی روی شیشه ی آینه افتادم "بیا مثل کلون ماهیا شیم" راستش منظورتو از کلون نفهمیدم :-? "چی عیبی داره توی خونه هامون صدای قرمز شادی بپیچه ؟! به جای بوی نفت و دود و باروت شمیم ناب آزادی بپیچه … ؟!" بوی دودو باروت توی خونه؟؟؟؟ بقول خودت پایداری رفاقت @};- .موفق باشید @};-
  • آیدین صبور احسان عزیزم درود، خوشجالم که ترانت رو خوندم. طرز فکرت رو از همه چیز بیشتر دوست دارم. اعتراضت رو به لطیف ترین فرم ممکن توو سر مخاطب پتک می کنی. عاشق ترانت شدم . چه عیبی داره اینجا پیرزن ها بخوان شلوار نارنجی بپوشن ؟!!! دلم می گیره وقتی دلخوشی رو با وقت انقضاءش می فروشن ! =D> @};-
  • علی حمیدی درود احسان عزیز کار فوق العاده زیبایی بود بسیار لذت بردم قلمت پایدار @};- @};- @};-
  • تيام كارگرعرب احسان عزيز مثل هميشه كارت فوق العاده بود. به نظم دراوردن مفاهيم واقعي و هوشمندانه و البته كنايه اميز فقط هنر قلم شماست و بس! من يه لايك به اين كار زيبا ميدم و يه دنيا لايك به خالق اين كار زيبا @};- @};- @};- @};- ممنونم از حضور ارزشمندت تو اين فضا. @};- @};- @};-
    • احسان ابوالحسنی درود بر شما ممنون از دقت نظرتون ... امیدوارم در کنار شما و تمامی دوستان بتونم اوقات شاعرانه ی خوبی رو داشته باشم. و البته این فضا رو هم باید همیشه در نظر بگیریم و اینکه باعث بودن و سبز شدن میشه ... موفق باشید
  • سید ایمان پورحسینی درود بر احسان عزیز... مثل همیشه قدرتمند @};- @};- @};-
  • عاطفه صائب درود برشما ... مثل همیشه کار فوق العاده ای رو ازتون خوندم .... چی میشه مثل "مایکل" ما بتونیم کنار مرده هامونم برقصیم ؟! چی میشه از گذشته خط بگیریم ؟! چی میشه از خدا گاهی بترسیم ؟! ادای دین خوبی به تمامی کلمات کردین @};- چندین و چند بار میپسندم @};-
    • احسان ابوالحسنی هزارن بار خوش آمد به شما ممنونم از حضورتون . میدونید مدتی بود بیشتر در یک وزن می سرودم و یا وزنهای دیگه رو جدی نمی گرفتم ولی دارم لمس می کنم نقش متفاوت کلمات در وزن های گوناگون رو ... فک کنم بیشتر از کلمات به وزنها باید ادای دین کرد ... به نظر خودم این کار یکی از پرایرادهای منه و امیدوارم در آینده بتونم این ضعف های زیاد رو برطرف و جبران کنم ... برقرار باشید /
  • معصومه قریشی چی می شه این دفه دور از مُجوّز بتونیم از ته دل ما بخندیم ؟! چی میشه با همین دستای زخمی بتونیم بین نسلا پل ببندیم ؟! =D> =D> =D> =D> =D> بی شک بهترین سرودتون بود جناب ابوالحسنی عزیز و خوشحالم که اولین نفری هستم که می خونمش هرچند دموش رو قبل خونده بودم ;)) لایکید @};- @};- @};- @};-
    • احسان ابوالحسنی محاله آرزوهامون همیشه ... من هم خوشحالم که افتخار میزبانی از شما همیشه نصیب میشه ... یه ضرب المثل چینی هست که میگه : دموش کی بود مانند خودش ؟! ممنونم و شادباشید /
  • امین بهاری زاده سلام آقای ابوالحسنی کارتون قشنگ و قابل تحسینه. @};- @};- @};-