پک آخر …
تقدیم به همه ی … :
خودکشی با یه جوخه ی اعدام.
خفگی توی آخرین نفست
پک آخر نشسته روی لبم
مثل نوزاد دخترم انگار
که مچاله اس توو نایلون مشکی
یه جسد توی صندوق عقبم !
*
به کجا می برن من و امشب؟!.
تب سرد چشای غمگینت
با سکوتت جنون و ثابت کن !
میره ماشین به سمت دره ی بغض
توو سراشیبی یه تنهایی
توو سرم بوق خسته ی تلفن!
*
یه نفر خسته از همه دنیاس
"سیم آخر" تموم رویاشه
زندگیش زیر خط هاشوره
مثل قصاب عاشق برّه
توو دلت شرم نازکی داری
توی دستات برق ساتوره
*
پس حماقت نکن, مواظب باش!
که پلیسا یه موقع سر نرسن
(البته دستتون تو یه کاسه اس)
"زندگی"فحش توی مشتم بود
"عشق"چاقوی توی پشتم بود
که بهشت و جهنم افسانه اس!
*
مثل کنسرو چن تا پروانه ام
توی قابی که گور جمعی شد
(میشه کرمِ تو پیله ها باشم؟!)
دیگه هرجا برم یه کابوسم
آره از من گذشته که دختر
فکر بوسیدن خدا باشم!
*
رو سرم زندگی یه آواره
به من این زندگی بدهکاره
من یه شعر ممیزی خورده ام!
مثل دکتر من و جوابم کن.
بسه تجویز خط به خط والیوم
مثل رقاص پیر افسرده ام!
*
لکه ی ننگِ داغِِ ماتیکت
رو تن کاهی سکوتم باز
آبروی من و تتو کرده !
خودزنی با اوردز والیوم
خفگی توی عمق آکواریوم
کفنم رو دوباره نو کرده .
*
رو سه جلدم نوشته شد: "باطل"!
درد وجدان چقد بده قاتل!؟
ماجرای من و تو کشداره
وضعیت خیلی قرمزه اینجا
مثل مرز دو کشوری که هنوز
بعد آتش بسم تنش داره.
*
توو بیابون من و رها کردی،
مثل شعرای زخمی پرپر
آره گرگ بوی خون و می فهمه
بی تفاوت به من بخند و برو…
بهترین راه حل من گریه اس
آخه خنده ات همیشه بی رحمه!
*
خاطرات و ورق بزن, دستم –
– از توو گوره ترانه بیرونه
((توو گلوی ترانه مون قیره ))
می نویسم به روی این قفسا :
" که پرنده اگرچه مردنیه،
ولی پرواز ما نمی میره!!
*