«سروش محمدی افتخار آکادمی و یار صمیمی مان به دیار باقی شتافت»
انّا لله و انّا الیه راجعون
طی تماسی که با منزل مرحوم سروش محمدی داشتم با خبر شدیم یارِ صمیمیِ آکادمی ترانه ، نخبه ی ترانه سرایی و یکی از امیدهای فردای آکادمی «سروش محمدی» برای همیشه از میان ما خاکیان پر کشید . طبق تماسی که لحظاتی قبل با منزل مرحوم محمدی داشتم و صحبت های عموی مرحوم ، سروش دیروز بعد از ظهر طی تصادفی جانکاه جان به جان آفرین تقدیم کرد . در حالی این خبر را مینویسم که اشک امانم نمیدهد و رفتن سروش از میان مان را باور ندارم . ولی متاسفانه و با هزاران تاسف این خبر با قطعیت کامل پس از تماس با خانواده ی مرحوم محمدی و تائید عزیزانش نوشته شده است .
نمیدانم چه بگویم . سروشی که در همه ی جهات به معنی واقعی کلمه بهترین بود . در اخلاق در تواضع در ترانه . امروز یکی از دوستان برایم پیام داد که من از سبک سروده های استاد سروش محمدی به وجد می آیم همین چند روز پیش بود که با آن صدای معصوم تماس گرفت و برای انجام هرگونه کمک به خیل شاعران و ترانه سرایان اعلام آمادگی کرد . سروش تو رفته ای؟ وقتی یک هفته برای طراحی گرافیک آکادمی وقت گذاشت و مدیر مالی سایت خواست هزینه ی زحماتش را بپردازد گفت تا الان به خاطر کمک و وقت گذاشتن برای هیچ شاعری ۱ ریال هم دریافت نکرده ام و خدمت به شاعران افتخار من است. الان انقدر پر از استرس و ناباوری ام که واقعن نمیدانم باید چه بنویسم.. عکس و تک ترانه ی سروش از یکماه پیش در اول ستون ترانه های منتخب آکادمی ترانه قابل مشاهده بوده و از امروز باید با حسرت به عکسش نگاه کنیم و حسرت خواندن یک ترانه دیگر از او بر دل نهیم
سروش در ابتدای دوران شکوفایی در ابتدای ۲۱ سالگی در گذشت . کادر مدریت آکادمی ترانه به نمایندگی از کاربران و دوستانِ آن مرحوم این مصیبت را پیش از همه به خانواده محترم سروش عزیزمان و بعد به جمعیت شاعران و ترانه سرایان معاصر تسلیت عرض میکند . برای شادی روحش با هم فاتحه ای بخوانیم
شماره ی عموی سروش عزیزمان برای عزیزانی که مایلند در مراسم سوم و هفتم آن مرحوم شرکت کنند
۰۹۱۷۳۵۲۰۶۵۴
تشییع یار همیشگی مان سروش محمدی امروز در یکی از شهرستان های شیراز برگزار گردیده است .
میدانم هیچ کدام مان باور نمیکنیم سروشِ مان برای همیشه رفته است!
این بیتِ سروش را همه خوانده اید انگار برای چنین لحظه ای سروده بود:
ناز شست اون شکارچی، که من و هدف بگیره، اینجا دیگه جای ما نیس
ای غــزال مســت بیشــه، بیــا با گولّه برقصیم، زندگی راز بقا نیســـ…
اینجا دیگه جایِ ما نیس!
.
-
سلام به همه دوستان از صمیم قلبم به خانواده سروش عزیز و تمامی هم ترانه های عزیزم پر کشیدن دوست خوبمونو تسلیت میگم
-
خوابیدی بدون لالایی و قصه بگیر اسوده بخواب بی دردو غصه دیگه کابوس زمستون نمی بینی توی خواب گلای حسرت نمی چینی دیگه خورشید چهرتو نمی سوزونه جای سیلی های باد روش نمی مونه دیگه بیدار نمیشی با نگرونی یا با تردید که بری یا که بمونی رفتی و آدمکا رو جا گذاشتی قانون جنگل و زیر پا گذاشتی اینجا قهرن سینه ها با مهربونی تو تو جنگل نمی تونستی که بمونی دلتو بردی با خود به جای دیگه اونجا که خد ابرات لالایی میگه میدونم میبینمت یه روز دوباره توی دنیایی که آدمک نداره میدونم میبینمت یه روز دوباره توی دنیایی که آدمک نداره
-
راست گفتی مرد دیگه دیره شهرمون خونمون خودمون زیر پای گودزیلاست.......... حضورت در تمام حضورمان جاودان ست
-
من تصویر این دوست عزیز رو کنار این سایت دیدم و ترانه ی زیباش رو خندم خداوند بزرگ رحمت کند این شاعر خوش فکر و جوان را .............. غروب آمد ومحزون از فراقت می نویسم من تو را دست خدا باشد همیشه تکیه ای روشن (مهرشاد)
-
تسلیت میگم :-( ، روحشون شاد.
-
آه...... نمیتونم باور کنم.. هجرت سروش عزیز هنرمند نوپا ،آینده دار و قدرتمند ضایعه ی تأسفباری برای جامعه ی ادبی و ترانه سرایی ماست اونقد این خبر تلخ و غیرمترقبه بود که ذهنم قفل کرده و نمیدونم چی بگم... یادش همیشه در دل ما باقی است . . . @};- @};- @};- @};-
-
سلام.. واقعاً از دیشب که این خبرو شنیدم شوکه شدم..گریه ولم نمی کنه.. از خودم متنفرم حالم بهم میخوره.. چرا هیچوقت تا کسی زنده س خبرشو نمی پرسم چرا تا وقتی زنده س قدرشو نمی دونم..از اینکه مرده پرستم متنفرم.. چراااااااا.... می تونم بگم بازم کم آوردم... لعنت به این بغض.. سروش جاان..ببخشم خودت می دونی چراا..سروش حلالم کن.. =(( :-S گریه امونم نمیده...چقدر دنیا عجیب و غریبه..باورم نمیشه به جون مادرم باورم نمیشه...دارم میترکم از بغض..دارم..... از صمیم قلبم با همه ی وجودم به خانواده ی محترمش تسلیت میگم و از خدا براشون صبرو خواستارم... :-S
-
از شنیدن این خبر متأثر شدم.... هیچوقت آخرین غزلتون فراموشم نمیشه....هیچوقت!! چقدر مانده زمان رسیدنت برسد چقدر مانده که دستم به چیدنت برسد اگرچه حجم خدایانِ کاغذی شده ام نخواستند که چشمم به دیدنت برسد اگرچه گربه سیاه پلید شب نگذاشت که لحظه های شگفت پریدنت برسد نگاه کن به غزل، تا به ذهن من شاید شگرد های عجیب کشیدنت برسد گمان کنم که خدا هم دوباره قادر نیست به کشف رازِ شبِ آفریدنت برسد درون سینه ی من جای قلب یک حفره ست خدا کند لحظات تپیدنت برسد "سروش محمدی" روحت شاد سروش عزیز....پیش خدا که رفتی یادی از فراموش شده ها هم بکن....
-
جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی که سلطانی عالم را طفیل عشق میبینم @};- روحش شاد
-
باورم نمیشه :-( :-( :-( تو چه ایامی، خوشا به سعادتش. روحش شاد . . .
-
با این که من ایشون رو خیلی نمی شناختم...اما بغض گلومو گرفته... خدا رحمتشون کنه... اینجا دیگه جایِ ما نیس!.. خداوند به حق این شب های عزیز اون رو به بهشت ببره انشاالله... انشاالله...
-
چرا؟؟؟
-
اگه راهم این روزا از تو یه کم دوره ببخش توی زندگی آدم یه وقتا مجبوره ببخش بگذر از من اگه صبر و طاقتم کافی نبود عکس من تو قاب رویایی که میبافی نبود گل یکدونه ی گلدون بلور زندگی چی دارم واست به جز یه عالمه شرمندگی آرزوم همیشه این بوده که تو کسی بشی سایه بوم دل بیپناه بی کسی بشی یه سبد دعا و خوشبختی فردا مال تو دس من بود که میگفتم همه دنیا مال تو تو بازم برو سراغ بازیا و نقاشی نباید تو از حالا به فکر غصه ها باشی برو زندگی رو با مهربونی رنگ بزن همه رو باهرچی دوست داری هماهنگ بزن دوری مون رو باز میذاریم به حساب سرنوشت انقدر خوبی که آخر میدونم میری بهشت!!!
-
-
.... فقط یه بار ..... سروش یه بار دیگه برگرد با تموم وجودم ازت میخوام برگردی.........
-
....ناز شست اون شکارچی، که من و هدف بگیره… اینجا دیگه جای ما نیس ای غزال مست بیشه، بیا با گولّه برقصیم، زندگی راز بقا نیســـ…... انگار میدونستی که اینجا دیگه جای تو نیست.............. [-( [-( خیلی دلم گرفت خیلی [-(
-
از صميم قلب اين اتفاق تلخ و ناگوار را به خانواده سروش عزيز و همه دوستاي آكادمي و جامعه ادبي تسليك ميگم؛ شب هاي قدر سفر كردن يعني داشتن يه قلب پاك؛ واقعا با تمام وجود غمگينم؛ روحش شاد؛ براش دعا كنيد
-
روزی دوباره از پسِ بازی واژه ها خواهی نوشت خاطره های غریب را. "دلگیرم از سکوت تو و چاره ایم نیست کار دل است و مرا کاره ایم نیست! می دانمت که تو هم خسته ای ز من اندازه ی دو خط دگر همسفر بمان! این بغض واپسین ختم کلام شد وین شعرِ آخر است س ر و ش ت م ا م شد... :-( فصل خزان تو پایانِ شور شد! پاییزِ شعر شد. [-( تسلیت میگم ........................واقعا تو شکم ........................ [-(