صیاد
منم اون خسته صیادی ، که تو دامِ تو افتادم
به جای زخمِ شمشیرم ، وجودم رو به تو دادم
منم اون یارِ دلداده ، که چشماشو رو دنیا بست
تمومِ هستیشو داده ،برای دیدنت از دست
نمیبینی نگاهامو ، که از دیدِ چشات دورم
برای دیدنِ دنیا ،بدونِ تو زنی کورم
نمیپرسی تو از حالم ، نمیگیری سراغم رو
اگه باشی کنارم باز ، میسازیم قصه ای از نو
نبودت رو این اشکام باز ، دارن اندازه میگیرن
نذار تنهایی عادت شه ، نفس هام بی تو میمیرن
تو قلبم رو رها کردی ، شدم درگیرِ پس لرزه
میخوام باور کنی عشقم ، به هر رویایی می ارزه
میخوام صیاد تو باشم ، بسازم دامی از عشقم
نمیخوام دیگه پیدا شه ، تو دنیام ردپای غم
*********************************************************************************************
و اینم تجربه ی اولم در گفتن ترانه ی محاوره ای جدّی :)
-
سلام آرزو جان ترانه ت دوس داشتنی بود...ترانه مو که نخوندی اما من میخونمت.... :-) با مهر @};-
-
مرسی آرزو جان @};- این روزا ترجیح میدم کمتر حرف بزنم و بیشتر گوش کنم و بخونم ... مرسی عزیزم @};- خوشحالم که هر روز موفقیت رو بیشتر از دیروز میبینم :-) منتظر ترانه های فردایت... :-x @};- @};- @};-
-
سلام آرزو جان ترانه ی خوبی بود اما یه سوال بنظر خودت فضای ترانه هات خیلی شبیه هم نیست؟ :S انتخاب واژه هات ؟ دیدت نسبت به موضوع؟
-
خداییش اون تشدیدی که واسه جدی گذاشتی ،خیلی جدیش کرد ترانه ت رو :-) ترانه زیبات رو دوست داشتم عزیزم ...مثل همیشه دیگه ! @};- مرسی @};- @};-
-
زیبا بود آرزو خانوم. @};- موفق باشید. لایک @};-
-
سلام دوست خوبم ترانه خوبی بود آرزو جان @};- تجربه ی اول یعنی اولین ترانه ؟ :-) موفق باشی @};- @};- @};-