رویای دریایی…
همه دنیارو کردم خواب, توُ رویا با تو بیدارم
توُ ی دنیای آدمها , من از دلتنگی بیزارم
توی رویا که می رقصیم , به دردا زوری میخندیم
میدونیم تویِ دریاییم , رو ساحل چشمو میبندیم
چه ضربی داره قلبِ من , نفسهات بینِ لبهامه
تو با بغضت که میخندی , یه غصه تویِ شبهامه
بازم دستت توو دستِ من , چه محکم عهد میبندیم
ما هر دو اینو میدونیم , چقدر مصنوعی میخندیم
با این حسِ نفسگیرو , با این بیداری توو رویا
ما میدونیم توویِ خوابیم , چقدر دوریم تا اون دنیا
تو دستات وقتی میلرزه , همه رنگا سیا میشه
ببین رویا داره میره , داره دریا سیا میشه
داریم میریم توُی خشکی , یعنی نزدیکِ بیداری
داریم از هم جدا میشیم , یعنی کابوسه تکراری
-
فرشاد جان ترانه ت رو با لذت خوندم ...... آفرین به پیشرفتت =D> ادامه بده @};- @};-
-
آفرین به شما ...خوبه @};-
-
یعنی کابوس تکراری.... سلام جناب محمدی حس فوق العاده قشنگی داشت...مرسی...با مهر @};-
-
سلام فرشاد جان کارت خیلی پیشرفت کرده دوست من :-) آفرین @};- @};- @};-
-
سلام فرشاد رانه ی تلخ و زیبایی بود مرسی دوست خوبم @};-
مطالب پیشنهادی