ترانه … دخترت
“تقدیم به دخترم ” ترانه ” و مادرش که هنوز در چارچوب من نیست !!!
ترانه ، دخترت ، عین خودت شد
شبیه تو ، همه ش درگیره با من
خودش می بره و می دوزه ، اصلا
یه روزی قفله و زنجیره با من
یه جایی از خودت اینجای قصه س
یه قصه از خودت هرجای خونه
تو رفتی ، من ، ترانه ، دختر ما
به جای تو شده دنیای خونه !!!
تو رفتی … من تولد هاشو دیدم
بدونه مادرش ، غمگینه هر بار
فقط همسایه دعوت کرده بودم
ببینن دخترم رو روی دیوار
ببین حسی که من دارم غلط نیست
تمام زندگی این عاشقانه س
تو مث مادر این واژه هایی
منم باباشم ، اسم این … ترانه س
ترانه ، دخترت ، بد خلقه گاهی
تو هر بیتش منو آزار می ده
تو حسی با خودت هس که نباشی
ترانه م حس یک تکرار می ده”