نفرت از عشق

من میخوام تنها بمونم ، توی این غروب دلگیر
و برای تو بخونم که شدم از عاشقی سیر
واسه ی یه لحظه موندن دیگه طاقتی ندارم
میخوام تلافی عشقو، رو سر تو در بیارم
از همون روز که رسیدی شب و روزم تیر و تار شد
با همه سردی و خشکیت من خزونم بی بهار شد
اینقَدَر عاشق شدم که ، کل دنیا رو ندیدم
از تو چشمای قشنگت ولی من اینو شنیدم
که میگی دوسم نداری و می خوای تنهام بذاری
به همه گرمی و عشقم تو هیچ احساسی نداری
مال من میگفتی هستی ، به جونم قسم می خوردی
وقتی که پیشت نبودم، از غریبه دل می بردی
تو لیاقت هم نداشتی برای این همه خوبی
من فقط آرزوم اینه تا ابد تنها بمونی

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/46416کپی شد!
1104
۲

  • فرزاد كشاورز بيشتر مطالعه كن قافيه رو رعايت نكردي تو لیاقت هم نداشتی برای این همه خوبی من فقط آرزوم اینه تا ابد تنها بمونی اينجا عجله كردي خزون اسمش خرونه ديگه بهار كجا بود فكركنم بهار رو واسه قافيه آوردي اين جا جا به جا يي اركان اذيت ميكنه که میگی دوسم نداری اول ترانه هم توي اين غروب دلگيربه نظر من خوب نيس در مورد وزن هم اساتيدنظربدن بهتره موفق و پرترانه باشي