مث ِ مرگ پرنده می مونه
می کنه سرفه آسمون سنگین
رویِ یه سیم ِخارداری که
یخ زده تُو شبِ زمستونی
روی شونش کبوتر ِ غمگین
مث ِ یه حسِ احمقی میره
توی رگهاش ماهی قرمز
تیغ می شی و می چکه نم نم
رو ورق های کاهی قرمز
مرده اما ترونه می خونه
شورش چند قطره ی بارون
پرش از ارتفاع یه بن بس
واقعن عاشقونه می خونه …!
تکیه دادی به سینه ی دیوار
بی تفاوت شبیه نامردا
مث یه خنده ی جنون آمیز
قهقهه قهقهه می شی تکرار
خسته از اون چشای نامرده
باد از روسریت رد می شه
می رسه تا به من بهم می گه
چش تو واقعن چقد سرده
دفن یه عشق تُو منی بی من
مث ِمرگ ِپرنده می مونه
روی یه سیم لخت بی منطق
تُو چشایی به سختیِ ی آهن
-
=D> =D> =D> =D> =D>
-
درود از ترانه ی زیباتون لذت بردم و از دیدگاه دوستان آموختم. با مهر @};-
-
متاسفانه نتونستم با کار ارتباط بگیرم نظرم سلیقه ای ببخشید @};- @};-
-
خیلی زیبا و متفاوت بود....بی نهایت پسندیدم @};- @};- @}; توی ترانه تون قافیه ها توی مصراع اول و چهارم رعایت شده بود جز این بند: مث ِ یه حسِ احمقی میره توی رگهاش ماهی قرمز تیغ می شی و می چکه نم نم رو ورق های کاهی قرمز :-? :-? :-? :-? :-?
-
سلام زیبا بود اما از هم گسیختگی حس میشد در میان ابیات @};- ارتباط ها کمرنگ بودند . واژها را دوس داشتم @};- @};- @};-
مطالب پیشنهادی