من ماندم و یک حسرت

دنبال خــزوون رفتـن
تقصیر دل من نیست
تقدیر به من بد کـــرد
این ابو گل من نیست

من ماندم یک حسرت
از طعــم دو سیب لب
بی اتش و خاکستــر
کبریت بزن بر شــب

بی بال پریــــــدم با
سرگیجه و چرخیدم
پروانه نبودم کــــــه
با شعله نرقصیـدم

این فاصله رو برگرد
بی وقفه تماشا کن
افتادن هر بـــرگ رو
از شاخه تو حاشا کن

از باغ شبم بگـذر
دست دلت و روکن
برگـرد و گل تن را
با عطر خودت بو کن

دنبال خـزوون رفتن
تقصیر دل من نیست
تقدیر به من بد کرد
این ابو گل من نیست

https://www.academytaraneh.com/2960کپی شد!
1798
۱۲۵

  • محمد بندانی زیبا بود و لحن بیان خاصی داشت.
  • محمد علی پورفرخی سلام خانم اکبری شعری خیلی زیبایی بود میتونم روی شعرتون کار کنم اگه آهنگ خوبی از کار در اومد میتونین روش کار کنیم
  • سید مهدی نژادهاشمی دنبال خــزوون رفتـن تقصیر دل من نیست تقدیر به من بد کـــرد این ابو گل من نیست ترانت زیباس دوست عزیز
  • نینا دلسوزی =D> =D> =D>
  • رشادعقیلی(قشم) درود خانم اکبری ترانه ی زیبایی بود @};- حال و هوای قدیما داشت @};-
  • فاطمه طایفه نجفقلی دروووووووود بر قلم توانای تو........ عالی بود.........و بسی روان و زیبا....... @};- =D> =D> =D> @};- @};- @};-
  • مسعود داشی سلام خانم اکبری زیبا بود =D> =D> =D> =D> =D> لایک @};- @};- @};- @};- @};- بی بال پریــــــدم با سرگیجه و چرخیدم پروانه نبودم کــــــه با شعله نرقصیـدم خیلی عالیی بود قلم قوی ای دارید =D> =D> =D> =D>
  • مینا یوسفی سلام کار قشنگی بود اما بین زبون محاوره و نوشتاری مونده بود!!!! @};- @};- @};-
  • فهيمه فيروزيان زيبا بود آفرين =D> @};-
  • مهدیه فراهانی سلام اعظم جان فوق العاده بود هم احساست و هم کلمه هات . موفق باشی عزیزم =D> =D> =D> @};-
  • مريم قدمگاهي سلام اعظم جون ترانه قشنگي ازت خوندم مهربونم.. موفق باشي گلم :-)
  • مجید شمس اعظم عزیز یک بار دیگه اومدم تا کامنت سابق را تصحیح کنم و گویا دوستان از دهه پنجاهی بودن دچار سوئتفاهم شده اند و لازم دونستم که باز بیام @};- @};- @};- وقتی میگم کار دهه پنجاهی بود اشاره به ایراد ندارم و منظور من همیشه ازین حرف اینه که کار یادآور خاطرات هستش و اون حال و هوا را به آدم میده و این یک حقیقت هستش که ترانه های قدیمی ماندگار و زیبا بودن و این کار هم زیبائی خودشو داره... خب دوستان اشاره به دوگانگی زبان داشتند و من همچین نظری ندارم و هرچه هست ایراد تایپی بوده که باعث این فکر شده. ................................ تو شمعی و میدیدی پروانه به دورت سوخت این آتش خود سوزی بر من همه چیز اموخت بانو اعظم عزیز برای نمونه دو بیت از این شعرم را گذاشتم و میخوام دوستان متوجه بشن که اون روان بودن ترانه شما ، در این شعر نیست و گرچه هر دو روی یک وزن هستن. پس نمیشه قاطعانه گفت که کار دوگانگی داره یا شعر هستش. .................................................................................. خب به هر حال اگر باعث رنجش خاطر شدم عذر میخوام @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
    • اعظم اکبری سلام جناب شمس متاسفانه به خاطر زبان ترانه که مستحکمه و تصویرهاش با غزل برابری میکنه اکثر خواننده گان عزیز دچار سوء تفاهم شدن و یکی دوجا هم اشتباه تایپی داشتم که برداشتشون دوگانگی زبانه باعث شد بیشتر دقت کنم درتایپ احتیاج به عذر خواهی نیست همه ما اینجا جمع شدیم که یاد بگیریم وگرنه اگه گوشه ی خونه بشینیم و ادعای معلومات به روز داشته باشیم از نظر من با یک فسیل تاریخی هیچ فرقی نداریم پس نقد یه نوشته رو ابدیده میکنه ازهمراهی گرمتون سپاسگذارم @};- ایستاده ام بر خلاف قانون جاذبه تا دورکعت دلتنگی را به چشمهای باران خورده اقتدا کنم نشانی سیب ها را ار باغ همسایه خواهم گرفت تا شعر افتادگیم تکرار شود ......... با احترام و تواضع @};-
  • احسان رجبی سلام خوب بود در انجمن هم قدری دیدگاه خودم رو در مورد این سبک نوشتن بیان کردم . به نوعی یک درگیری خفیف بین شعر و ترانه رو اینجا دیدیم . خوب بود خانم ! محکم بایستید بر سر این سبک . قدری بیشتر و حتی غلیظ تر !! قدری هم عمیق تر . جفت پا در یک کفش . مانا باشید
  • ندا فرخی سلام عزیزم واقعا زیبا بود ولی کمی دو زبانی داشت اما لذت بردم @};-
  • مرتضی عطری سلام متاسفانه یه قسمت هایی رو درک نکردم اما در کل کار خوبی بود و نظرم نظر خانم پور محمد است. ممنون @};-
  • بهمن مهرابی درود سرکار خانم اکبری حس کار تون خیلی خوبه . ولی زبان کار شما اگه سعی کنید به روزتر بشه و از فضای سنگین غزل کمی فاصله بگیرن و به ماهیت زبان نزدیکتر بشید بهتر خواهد بود @};-
  • سعیده پورمحمد فقط این قسمت و نپسندیدم: این ابو گل من نیست به جز این و با چشم پوشی از دوگانگی زبان تو بعضی قسمت ها کلیت ترانه زیبا بود،لایک شد :-) @};-
  • میثم صنعتی زیباست درود
  • بهمن عشاق كاش خيليا بدونن كه اگه الان اين همه ترانه سرا داريم همه اثرات موسيقي دهه پنجاه ست نه موسيقي خالي از ملودي امروز لازم ديدم دوباره بيام و نظرمو بنويسم مرســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D>
    • اعظم اکبری سلام جناب عشاق بیش از انچه که هستم منو مورد لطف خودتون قرار دادید به خاطر همراهی گرمتون و درکی که نسبت به وقایع دارید کمال تشکر و قدر دانی رو به جا میارم با امید به اینده ای بهتر برای موسیقی و ترانه @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
    • مجید شمس آقاي عشاق منظور بنده از دهه پنجاهي بودن؛ايراد نبود؛شايد درست نباشه گفتنش اما من به شدت به آوازهاي دهه پنجاهي خانم اكبري علاقه دارم خودشون بهتر بر اين موضوع واقفن و منظور بنده را دريافتن و نيازي به حمايت نبود؛ كاش كامنت را بهتر ميخوانديد @};- سپاس
      • اعظم اکبری سلام اقای شمس سپاسگذارم خوشحالم که دوستانی چون شما و جناب عشاق در کنارم هستند @};-
  • فریبا فتاحی سلام خانم اکبری عزیز ترانه تون خیلی زیبا ست و من لذت بردم . توانایی شما در گفتن ترانه بسیار قوی ست . پاینده باشید و موفق =D> =D> =D> =D> =D> =D> @};- @};- @};-
  • مهتا حسینی دوباره سلام ترانه ي زيبات و خوندم و لذت بردم از تركيبات و وزن موّاج و دل انگيز ش.. نمي خوام دو گانگي زبان رو گوشزد كنم چون مي دونم متوجه هستي و از نظر من يك امر عادي( در اين مرحله از ترانه سرايي شماست);ضمن اينكه اشعار سنتي و غزل كه مي دونم سبك مورد استعمال خودت بود ساخت و چهارچوب معين و استوار ي داره ..مثلا منِ نوعي اگر از ترانه به سمت غزل يا قصيده برم جاي گرفتن در چارچوب و شكل گرفتن برام آسونتره اما براي شما كه تازه وارد ترانه يعني (محاوره اي ترين سبك شعر ي و مدرن) مي شيد ((چارچوب شكستن)) و خارج شدن از قيد و بند هاي سابق سخت تره ، طبيعيه كه تا مدت ِ مديدي ارجاعاتي بهش داشته باشي خانومي :-) مطمئنا به مرور اين ارجاعات كم تر مي شه كه با خوندن ترانه هاي داراي سبك و ساخت و يا حتي با حضور در همين محفل ترانه (آكادمي) ميسر مي شه...سعي كن اگه مي خواي در جهت يك رنگ شدن با ترانه ها حركت كني احساساتت و محدود نكني چون گاهي اوقات توجه در تغيير قالب و واژگان انتقال احساسات و معنا رو فدا مي كنه (همون احساسات لطيف كلاسيك و حفظ كن :-x :-x ) من در حدي نيستم كه نقد كنم اما بدم نمي ياد يه يادگاري برات بزارم ;)) :-x @};- =D> =D> راستي خوش به حالت وزن و خوب رعايت مي كني برعكس من ;)) :-S =(( ممنون از دعوتت :-x :-x :-x
    • اعظم اکبری سلام خانم گل مرسی عزیزم این همه تعریف و نمیتونم هضم کنما ;)) خوشحالم کردی نوشته ات رو که خوندم متوجه شدم بالغ تر از سنت هستی در ضمن یادگاریاتوهم با جون دل قاب میکنم به دیوار دلم:-) درک و فهم لازم رو برا نقد داری کوتاهی نکن با احترام و سپاس فراوان @};-
  • سید حامد سید کریمی سلام خانم اکبری قبل از هر چیز دیرکرد من رو ببخشید ترانتون رو خوندم،زیبا و روان بود نقدهارو هم که دوستان انجام دادن من هم استفاده کرم موفق باشی دوستم @};- @};- @};-
  • سیدمحمدمعالی سلام @};-
  • کاظم یارحمدی سلام دوست من تو شعر قبلیت نوشتم خوندن شعرت آدمو می بره به دنیای18 سالگی نمی دونم چطور برداشت کردی ولی 18 سالگی اغاز یه فصل عاشقی بود برای من با شعرای مریم حیدر زاده و اون صدای پر احساسش یه دنیا خاطرهءتلخ و شیرین برام گذاشته نمی خوام بگم من حالا بزرگ شدم نه به خدا من از احساسی گفتم که از ترانت گرفتم وگرنه هیچی... دوست دارم فضای کاریتو پایدار باش بمان ماندگار تا همیشه
    • اعظم اکبری سلام دوست من ممنون کاملا متوجه شدم که گفتید فضای کارم عاشقانه است درست من فضای منفی رو زیاد دوست ندارم مرسی که میای و میخونی :"> @};-
  • مرضیه لیان سلام شروع ترانه فضای دلتنگی و حسرت رو به خوبی ایجاد کرده و در ادامه بندهای پایانی تمنای عاشقانه ی دلنشینی بودن تصاویر هر بند به سادگی زیبا بودن، و همین سادگی قابلیت ترانگی و اجرایی بودن کار رو تقویت می کنه و علی رغم اینکه این ترانه یک حسرت رو بازگو می کنه اما بندی که در ابتدا و انتهای کار اومده با ظرافت تمام یک حس مثبت رو القا می کنه به خصوص وقتی نوشتید /این آب و گل من نیست/، و این خیلی خوبه البته بار اول برای خوندنش کمی گیج شدم اما با خوندن نظرات ویرایش های تایپی رو هم در نظر گرفتم "به رسم سیب ها" هم بسیار دوست داشتنی بود به خصوص " به من کلمه تعارف کن" هر چند کمی کمرنگ اما خوندن کارهای خوبتون رو از دست نمیدم @};-
    • اعظم اکبری سلام خانم لیان عزیز خوشحالم که مقبول طبع افتاد از این که وقت گذاشتید وبلاگمو خوندید ممنون اگ نقدی بود می پذیرم به من کلمه تعارف کن همه زائیده ی احساسهای زخمی بود که قابلتو نداشت ممنون از نظر جامعی که دربار ی ترانه دادی تنها کسی که فضای کار رو به واضحی درک کرد شما بودید با احترام @};- @};-
  • اعظم اکبری سلام شما لطف دارید دوست گرامی @};-
  • مهدي دمي‌زاده کار خوبی بود با ضرباهنگ خاصی
  • سمیه سجودی ( نیاز ) سلام زیبا بود . ممنونم @};-
  • محمد کوهیان سلام خانم اکبری خوشم اومد و منتظر کار های زیبای شما هستم.
  • محمد علیزادگان زیبا بود
  • نبی سروی با اینکه داستان بندی نداره و به سلیقم نمیخوره دوسش داشتم . شاید بعضی از دوستان بگن چرا به این نکته ی کوچیک گیر میدم . وقتی یه کار کامل و بی نقص و در یه کیفیت قابل قبول ارائه میشه آدم میره دنبال ریز ترین و سلیقه ای بودن نکات . خسته نباشین . لایک . @};- @};- @};-
  • مجید شمس سلام؛ ترانه دچار احساس و تعجيل شده است؛ حال و هواي شعر کمی خودش را نشان ميدهد و به مرور اينها رفع خواهد شد؛ وزن و محتوا و ساير اصول ايراد خاصي نداره و تنها فضا كمي دهه پنجاهي بود @};- @};- @};- موفق باشيد
    • اعظم اکبری سلام ممنون که وقت گذاشتید درسته این ترانه با عجله طبق یه احساس آنی نوشته شد نیم ساعته نوشتمش فقط حواسم به مخاطب ترانه بود دیگه به شاخ و برگ دادن وزبان گویش دقت نکردم اما تصویرها کاملا روشن هستند و اگرم به دهه پنجاه برگردن بهتر چون تمام اصالت موسیقی خواننده ها و ترانه سراهای امروز به همون دهه پنجاه بر میگرده با نهایت احترام و سپاس @};- از اتشم خاکستری بر جا نماندست بر خاک من خاکستری حتی نماندست من هفت صحرای جنون را بو کشیدم حتی غبار دامن لیلا نماندست پروانه نام دفتر شعر خودم بود تنها دوبرگ از دفتر پروانه ماندست تنها دو دل بر تک درختی سرد و خاموش از خواب شیرین دوتا دیوانه ماندست از کوچ ایل من اجاقی سرد ماندست از اتشم خاکستری بر جا نماندست می گردم از هر چه او یک تکه باران تنها همین تنها همین در خانه ماندست .......
  • امیر حسین فلاحی سلام آبجی. من در حد نقد نیستم. و توشیحاتی که توی کامنتا دادی رو خوندم واسهه مینم به خودم جرات ندادم بگم را و رو مشکل داشت ;)) ;)) ;)) از لحاظ وزنی عالیه و از لحاظ حسی و داستانی خیلی زیباست.و دلنشین. امیدوارم شاهد ترانه های هرچه بیشترت باشم @};-
  • عمران عیسوند کار زیبا بود اما دچار دوگانگی زبان،که البته به شما حق میدم/چون خودمم 6-7 سال پیش شعر می گفتم ،وقتی وارد فضای ترانه شدم از این اشکالات توو کارام بود. کار بعدیتون رو به انتظارم @};- راستی کتابای من چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟ :-( =((
  • فروغ حیدری سلام عزیزم ترانه خوبت رو خوندم ضرباهنگ خیلی خوب و احساس لطیفی داشت فقط سعی کن زبان ترانه ت یکدست باشه برای نمونه بعضی جاها گفتی "رو " و جای دیگه ای "را" اگه به زبان ترانه ت محاوره س بهتره همه جا محاوره ای باشه و ... جسارتم و ببخش برات بهترین ها رو آرزو دارم گلم @};- @};- @};-
    • اعظم اکبری سلام گلم خوشحالم که اومدی و حضورت رو کنارم حس میکنم گلم رو به معنی رفتنه فعل امر نه مخفف را اما در پایان این مصرع ایرادت وارده افتادن هر برگ رو از شاخه تو حاشا کن مرسی که گفتی باو کن تازه متوجه شدم چی میگید تو نظرات قبل فکر میکردم منظور از زبان ساختار شعره مرسی ممنون حتما اون رو اشتباه تایپیه افتادت هر برگ را ازشاخه تماشا کن مرسی گلم @};-
  • اعظم اکبری سلام جناب خالقی خوش اومدید تنها دوبرگ از دفتر پروانه ماندست کان هم به پای رقص اتش بی دوام است :">
  • عباس خالقی خیلی قشنگ بود اوجه شعر و نقطه ی زیباییش بی بال پریــــــدم با سرگیجه و چرخیدم پروانه نبودم کــــــه با شعله نرقصیـدم @};- @};- @};- @};-
  • امید منتظری زیبا بود
  • مونا مهدی دوست خیلی زیبا بود عزیزم . فقط نمیدونم چرا بعضی جاها از زبان محاوره استفاده کردی و یه جاهایی زبان غیر محاوره @};- @};-
    • اعظم اکبری سلام گلم ممنون خب به خاطر چهار چوب و وزن همیشه قدرت مانور نیست :-< بند دوم و قبول دارم که شبیه کلاسیکه سعی میکنم اصلاح شه ممنون که سرزدی گلم @};-
  • علیرضا الیاسی سلام خانوم اکبری! . ممنون از لطفتون و مهربونی هاتون . قبل از همه چیز باید در مورد کارتون بگم! چیزی که من و به شدت اذیت کرد دو گانگی زبان و فضا بود و اینکه کارتون یه جایی از ترانه بودن فاصله داشت و وارد شعر بودن شده بود! . من ماندم یک حسرت از طعــم دو سیب لب بی اتش و خاکستــر کبریت بزن بر شــب بی بال پریــــــدم با سرگیجه و چرخیدم پروانه نبودم کــــــه با شعله نرقصیـدم . نه زبانتون محاوره است نه فضای ترانه داره! حرف های زیادی هم هست که به برخی اشون دوستان اشاره کردن و نمیخوام تکرارشون کنم! مثل ترکیب سازی ها و... به امید اتفاقای بهتر @};-
    • اعظم اکبری سلام ممنون دوستان اشاره کردند درمورد زبان که پرسیدم ایرادی نبود اما با این حال سعی میکنم کار بعدیم رو بر مبنی نظرتون ارائه بدم درست حدث زدید من بیشتر کلاسیک کار میکنم و ترانه هامو خیلی کم به ورطه ی نقد کشیدم از راهنمائیتون ممنون @};-
  • زهره راد سلا به شما کار خوبی بود @};- ولی من با این بیت نتونستم ارتباط برقرار کنم و منظور شما رو بفهمم!!!!!!!!!!!!!!!! من ماندم یک حسرت از طعــم دو سیب لب؟!!!!
    • اعظم اکبری سلام عزیزم ممنون که اومدی عزیزم اون یه مصراعه من به صورت لخت نوشتم به دلیل ادواری بودن قافیه درستش اینه من ماندم و یک حسرت از طعم دوسیب لب بی اتش و خاکستر کبریت بزن بر شب @};- با احترام ممنون که اومدی :-)
      • زهره راد ممنون دوست عزیز @};-
      • اعظم اکبری @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
      • زهره راد " دیدنیه حالم" نگاه منتقدانه ی شما را می طلبد @};-
      • اعظم اکبری سلام گلم با نهایت شوق میام@};-
  • محمد نیکنام سلام خیلی زیبا بود خیلی @};-
  • مریم جلائی دنبال خـزوون رفتن تقصیر دل من نیست تقدیر به من بد کرد این اب و گل من نیست ******* سلام اعظم جان از خوندن ترانه ی زیبات لذت بردم عزیزم با آرزوی بهترین ها @};- @};-
  • محمد مظفریان خیلییی زیبا بود. پروانه نبودم که با شعله نرقصیدم =D>
  • سمیه سجودی ( نیاز ) سلام خوب بود و زیبا ممنون @};-
  • محمددوستدار زیباست
  • سام (محمد کاظمی) با درود لذت بردم خانم اکبری و به غیر از تمجید نقدی روا نیست. با سپاس @};-
  • بهمن عشاق خيلي عاليه مرسي خانم =D> @};-
  • جاسم ثعلبی (حسّانی) سلام خواهرم ببخشید اشکال تایپی رخ داده (ترانه ات )
  • جاسم ثعلبی (حسّانی) سلام اعظم خانم ممنونم از همراهیت شاعر تذانه ات خیلی زیباست خواندم و لذت بردم لایک هم شد درود =D> @};-
  • سروش محمدی سلام خوندم و لذت بردم. منتظر بعدی ها هستم @};-
  • علیرضا الیاسی سلام خانوم اکبری عزیز! مرسی که بنده رو در حدی دونستین که کارتون و بخونم و نظر بدم! ولی بعد اینکه پاسختون و به آقای خلیفه دیدم! واقعیتش ترسیدم درباره کارتون حرف بزنم! می ترسم زبون تند من توو نقد مثل برخی از دوستان برای شما هم ایجاد سوتفاهم کنه! اگه بنده رو از نقد معذور بدارین منت گذاشتین! @};- :-S
    • اعظم اکبری سلام خوش اومدید نقد دربار ترانه اون هم از زبون شما با جان و دل می پذیرم اما اقای خلیفه درباره ی سبکها حرف زده بود :-)
    • اعظم اکبری اقای الیاسی هر شاعر یا ترانه سرائئی باید انتقاد پذیر خوبی باشه تا بتونه یه ترانه یا شعر خوب رو ارائه بده این که ما ترانه مینویسیم یا شعر یه بخشیش کوچیکیش رضایت خودمونه و بیشتر باید به رضایت مخاطب تو جه کرد از همین جا از همه کسائی که با اصول منو نقد کنن کمال تشکر و احترام رو دارم با احترام و تواضع @};-
  • مینا ملکی دوستش داشتم و لذت بردم عزیزم.... @};- @};- @};-
  • رضا ارشلو عجب تصویری تو ذهنم ایجــاد کرد : بی بال پریــــــدم با سرگیجه و چرخیدم پروانه نبودم کــــــه با شعله نرقصیـدم ؟؟!! واقعا عالی بود. واقعا @};- @};- =D> =D> =D> :-) :-) :-)
    • اعظم اکبری سلام رضا جان ممنون @};- تصویر در تصویر شعرم را ربودند با اتهام این که من عاشق نبودم زندانی رو به سقوط قلعه هستــم تنها به جرم این که دائم در سجودم اکبری امید که درخور روح بلندت باشد
  • امیر علیزاده سلام خانم اکبری خوشحالم که ترانتونو خوندم..یه کوچولو زبانش عوض شد ولی در کل خیلی زیبا بود و لذت بردم..سپاس +لایک @};-
    • اعظم اکبری سلام امیر جان ممنون که اومدی این سایه ای وحشی ولگرد هر روز بر جانم اتش میکشند برگرد بانو این بیت زبان حال خدت بود که با تو جه به ترانت بهت تقدیم میکنم @};-
      • امیر علیزاده ممنونم خانم اکبری...اینقد شوکه شدم که نمی دونم چی بگم..می تونم بگم شما خیلی خلیلی مهربون و بزرگوارین..سپاسگذارم از اینهمه بزرگواریتون... @};- @};- @};- =D> =D> :">
      • اعظم اکبری ممنونم امیر جان قابل شما رونداشت گاه بین دوتا شاعر یه اتفاق حسی رخ میده که همزمان باهم یه صحنه رو به تصویر میکشند که بهش میگن توارد خوشحالم که به دلت نشست این شعر رو کامل میکنم و بهتون با کمال میل تقدیم میکنم صد زخم دارم اشنا با درد بانو نام تو را بردم لبم گل کرد بانو این سایه های وحشی ولگرد هر روز بر جانم اتش میکشند برگرد بانو ........... @};-
  • مهسا پهلوان درود بر شما دوست نازنینم...ترانه ی زیبایی بود.صحنه های خوبی داشت فقط پاره ی دوم اصلا زبانش با زبان ترانه جور نبود ...در بقیه قسمت ها یه که خیلی در چشم نبود.باز هم مرسی از احساس و ترانه.لایک شد.با مهر.پهلوان @};- =D>
    • اعظم اکبری سلام خانم پهلوان زبان ترانه عوض شده با ترانه قبلیم اما خود ترانه یک دسته ممنون از دقتی که به خرج دادید @};-
      • مهسا پهلوان درودی دوباره...دوست من...بر منطق این گفته را گفتم...در این پاره «از باغ شبم بگـذر دست دلت و روکن برگـرد و گل تن را با عطر خودت بو کن» در مصراع سوم از را استفاده کردی و در مصراع دوم از رو...این یعنی دو گانگی زبان... ترانه یک دست میتواند باشد با کمی تصحیح.مرسی از شما.امیدوارم بر من ببخشایی دوست من.نقد بود.بدون غرض :-) بامهر.پهلوان @};-
      • اعظم اکبری سلام خانم پهلوان قافیه ادواری هست و وزن ترانه بر وزن مفعول و مفاعیلن رو از ریشهرفتن هست امر و کاری به را نداره فکر میکنم در خوانش مشکل پیدا کردید اینجا را اخر مصرع سوم نیست بنابر ادواری بودن قافیه را اینجا لخت سوم حساب میشه با مهر و احترام فراوان ممنون که وقت گذاشتید @};-
  • پرویز کدخدایی سلام خانم اکبری... بسیار عالی ... اول می خواستم قسمتی ااز ترانتونو بنویسم قسمت نظرات دیدم نمیشه همش زیباست @};- @};- @};- @};- =D> =D> =D>
  • علیرضا دوستدار درود اعظم خانم بسیار زیبا بود تقدیر به من بد کرد این ابو گل من نیست پایدار باشید @};-