حرف مفت … !
خنده ات یک علامت خوب است
مثل تقلید یک ترانه ی خوش!
عطر گیسوی بور مصنوعیت
جاده های خزان عاشق کش !
*
رنگ لبها چراغ قرمز بود
پشت دندان کاملن تیزت
سیم لختی که قصد شوخی داشت
برق چشمان شهوت انگیزت !
*
جمعه هایت مرا قدم می زد
کوچه های همیشه بن بستت
آتشم زد به قصد خاکستر
شعله های نوازش دستت …
*
پشت خوابهای من رها بودی
آرزویی همیشه ناممکن !
عشق بازی ، قمار نامردیست !
” یاور من : همیشه نامؤمن ! “
*
کودکانه تو را پسندیدم …
عشق مردان شهر من بودی
رقص من در تو دست و پا می زد
من شدیدا” …. تو در لجن بودی …
*
دزد لبهای سرخ نامرئیت
سیصدو شصت و پنج کا/بوسم !
مرد بازنده ای که جُف شیش و
از خدایی که از تو … مایوسم .
*
هرزه عطری که ادکلن – الکل …
بوق عشقال جفت من بودی !!
ناخنی رنگ صورتم ، خونیست …
شعر من ! حرف مفت من بودی !!