هم نفس
کمکم کن کمکم کن
تو منو تنها نذار تو نیمه ی راه
کمکم کن کمکم کن
دستهای منو بگیر ندارم همراه
کمکم کن اگه این جاده سیاهه کوره راهه
تو چراغ راه من باش که چشام مونده به راهه
اگه باشی در کنارم مهربانم . من پر از امیدو جانم
تو نباشی در نگاه بی فروغم بیکس و بی هم زبانم
تو صدا کن تو صدا کن
برق شادی بشینه توی نگاهم
تو صدا کن تو صدا کن
تا ز اندوه دلم قدری بکاهم
تو صدا کن زفراز اسمانها بنواز نام مرا
تو نجاتم بده زین جاده تاریک و پرواز دام بلا
تو که هستی که پراز عطر خوش رفاقت و ضیافتی
تو که هستی جان پناهی تو پراز صداقت و نجابتی
نجاتم ده نجاتم ده
من که در بند غرورم در عذابم
نجاتم ده نجاتم ده
توی پیله خودم مغلوب خوابم
نجاتم ده منو از مسیر خود پرستی و بی هم صدایی
بشنو ای منجی صدای قلب زخمی مرا در بی نوایی
تو به اندازه وسعت فضایی کهکشانی اسمانی
تو فرستاده ارباب جهانی چون شهانی مهربانی
نگاهم کن نگاهم کن
مثل مهتاب به شب سیاه من باش
نگاهم کن نگاهم کن
چون ستاره ای نشان راه من باش
نگاهم کن که نگاه تو مرا مژده بلبل و بهاره
که نگاه تو یه شبنم یا که باران تو کویر شوره زاره
تو زلال اب چشمه واسه این رهگذر خسته به خاک
تو دوائی تو شفائی تو برام قطره ای از میوه تاک