غمزه
به چشمای من عاشق توبی اندازه زیبایی
هنرمندانه میخندی،ستمکارانه گیرایی
واسه لرزوندن قلبم صدات با جمله ها جوره
یه لحظه نازک و نرمه،یه لحظه زبر و ناجوره
سر نوشیدن قهوه چه نازوغمزه ها داری
برای دیدن فالم هزار و یک ادا داری
همیشه توی فنجونم یه مرد خسته می بینی
میگی عاشق شده انگار…چه خودخواهانه شیرینی
چه خوبه لحظه هایی که تو با من همقدم میشی
واسه بو کردن گلها چه استادانه خم میشی
تو چشمات برق اون عشقه که مخفی میکنی از من
شگرد تازت این روزا شده انکار دل بستن
تو که میرنجی از دستم،پریشون میشه دل خیلی
واسه بخشیدنم اما…چه مشتاقانه بی میلی
همین بی اعتناییته که این اندازه جذابی
تا گرم صحبتم میشم،تو بیرحمانه می خوابی…
-
تمام خونه پرمیشه ازاین تصویـــــــــر رویایی تماشا کن تماشا کن چه بی رحمانه زیبایی سلام ساراجان. ممنونم از ترانه ی دلنشینت حقیقتش ردّپای روزبه بمانی اونقدر توی کارت پررنگ بود که این توقع رو درمن ایجاد کرد که حتما اشاره ای به ملهم بودن کارت از ایشون کرده باشی! این اتفاق خوبیه که سعی کنیم از بزرگان ترانه یادبگیریم اما وقتی تاثیرشون توی شعرت بیش از حد باشه شعرت دیگه مستقل نیست بلکه مخاطب به چشم رونوشت نگاهش میکنه چون ممکنه با شعری که ازش الهام گرفته شده برابری نکنه،مثلا روزبه بمانی زبان خاص خودش رو داره، جنس کلامش نه کاملا محاوره است نه نوشتاری واتفاقا توی این زبان موفق عمل کرده، تا اونجا که شاید دادن لقب شاملوی ترانه ایران بهش چندان آرمانی نباشه. هرجا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه ای ترس تنهاییِ من اینجا چراغی روشنه! یا عذاب میکشم ولی عذاب من گناه نیست وقتی شکنجه گرتویی شکنجه اشتباه نیست می بینی کلمات انقدرظریف باهم چفت وبست دارن که تو اصلا نمیتونی دست یه کلمه رو بگیری و ازبافت بیت بکشی بیرون و بگی این اشتباهی اونجا بود،اما تو کارشما این اتفاق نیفتاده : "ستمکارانه گیرای" "غمزه" "استادانه" "مشتاقانه" اینها همه از بافت ترانه ت بیرون زدن. البته میدونم این فقط یه تمرینه و انشاءالله به زودی به سبک وزبان خودت دست پیدا میکنی. یه نکته ی دیگه به گواه ترانه ت معشوق شاعریه مَرده پس بندسوم اصلا صفتهای مناسب برای یه آقا رو نداره بلکه برعکس. امیدوارم هرچه زودترشاهداون روز باشیم. رای تقدیم پشت کارت دوست من. ((سعادتمندباشیــــــــــد))
-
:-) خوندم ..زیبا
مطالب پیشنهادی