چه دردی بدتر از این
رو صندلی چرخدار، نشسته مردی مبهوت
نگاش به عکس روزی، که بین تیر و باروت
روزاشو با تفنگش، شبا با ناله سر کرد
براش چی مونده حالا، یه دنیای پر از درد
چه دردی بدتر از این، که عمری رو بجنگی
ببینی که جوونان، یه معتاد مفنگی
چه دردی بدتر از این، که هر جا پا میزاری
ببینی تو خیابون، هزار بی بند و باری
همین چیزا رو دیده، که امروزه پشیمون
کجاس یقین دیروز، یقین مرد میدون
همون مردی که پاشو، برای مردمش داد
با این چیزا چه شکی، به جون و قلبش افتاد
اینا جواب ما بود، به اون مرد فداکار
عجب جواب تلخی، که اونو داده آزار
دلش می خواد بمیره، ولی هنوز نمرده
به حال هر شهیدی، که رفته غبطه خورده
وبلاگ من: http://armanolia.blogfa.com
ترانه سرا: آرمان علیا
اگه دوسش داشتین لطفا از کلید می پسندم استفاده کنید.