… کورتاژ …
کورتاژ یک حس غم انگیزم
سمت جنون قرص بی وزنی
قلبم هنوزم تو قرنطینه اس
می ترسم از تو ، بسکه نا امنی !
اسمت به یادم مونده با اینکه
هر شب خیالم رو reset می شم
اون ماجراجویی که گفتی کو ؟
باید دچار عشق عادّی شم !
سارا اناری توی دستش نیس
تکراریِ لیلی برا مجنون
ما اشتباهی زیر یک سقفیم
هم قد نمی شه سقف دنیامون …
بوسیدمت این بار آخر بود
بوسیدمت ، لبهام و سِر کردی
وقتی به جای یک خداحافظ
آینده مون و منفجر کردی !
جرّاحی یک فال بدخیمم
تو قهوه های چشم سردی که …
هی ته نشین می شم به رویاهام
با خاطرات تلخ مردی که …
حالم بَده ، دست از سرم بردار
ول کن یقه ام رو جونِ ” احسانت “!
( آهنگ متن کاملن غمگین )
-تو بهترینی ! من نمی خوامت !
کورتاژ یک عشق عقب مونده ام
با ریتم قرصای جلوگیری
بی رحمی من رو ببخش اما
اینجا برای من تو می میری .
دست از سرم بردا… ، برو لطفن
شعری، اسیر فحش و نفرینم
حتا جنازه ام از تو بیزاره
( مثل کوزت صدساله غمگینم )
قحطی یک فیلم رمانتیکم
آرتیست رویاها شدن هیچه
درد من و دکتر نمی فهمه
هی با مُسکّن نسخه می پیچه
سرگیجه های … هی در و دیوار …
(( ما زندگی مون اوج مستی بود ))
با هم چه حرفایی زدیم اما
آهنگ تو هدفن مهستی بود … !!
تو سقط یک کابوس مشروعی
تیتراژ یک بی –فیلم- دنباله …!
از بند نافی که یه احساسه
باید جدا شد … ( لادن و لاله )
تلخه که عشق پشت ویترینی !
سخته که زیر ذره بین باشی !
از روی برج یک زن مغرور
عاشق ترین مَر… نقطه چین باشی …
***
لعنت به هرچی خاطره اس خانوم
باید برای من هیولا شی
از این به بعد شاید جوونتر شم
باید به فکر یک هَوو باشی … !!
-
رای تقدیم بندهای دلنشین کارتون.
-
سلام دوباره آقای ابوالحسنی حقیقتش این ترانه تون اصلا توقعم رو از احسان ابوالحسنی برآورده نکرد. :-( ضعف هایی توی این کاردیدم که سابقا ازشما تو ذهنم نبود بندبه بند عرض میکنم. بنداول: کورتاژ لغتیه که اگربخوام حتی توی یک شعر بپذیرمش احتیاج به مقدمه چینی صحیح داره چه برسه به ترانه، چه برسه به اولّین واژه از اوّلین بند ترانه! اصلا نتونستم این بند رو درپیشانی کارتون بپذیرم.برام مثل این بود که یه سرسره رو از وسطش شروع کنم. و "وزن" و "امن" هم قافیه ی درستی نیستن، شاید حروف مشترکشون باعث شده شمارو به خطا بندازن ولی از لحاظ دستوری وموسیقایی به هیچ عنوان قافیه ی دلنشینی نبودند. بنددوم: من هم مثل دوستانی که اشاره کردن با "reset" اصلا نمیتونم کنار بیام یادمه توی یکی از ترانه های قبلیتون کلمه ی "help" رو دیده بودم اونجا هم برام دلنشین نبود اینجا که به نظرم اصلا ننشسته، واما ساده گذشتن از کنارقافیه رو تا حالا ازتون ندیده بودم، "میشم" با "شم" کاش یه قافیه برای reset میذاشتیدشاید این بندو نجات میداد. بندسوم: به نظرو جزء بندهای موفق کاربود. بندچهارم: به نظرم قافیه ی مصرع اول اصلا موفق نیست، خودم بارها به پیدا کردن یک قافیه ی خوب برای "منفجر" فکر کرده بودم ولی هنوز کلمه ای که توی کارزیبا بنشینه پیدا نکردم. بندپنجم: "هی ته نشین میشم تو رویاهام" گمونم این درست تره، بااصلاح این مورد جزو بندهای خوب ترانه است. بندششم: میتونست خیلی بهتر اجرا بشه بیت اولش یه جنس از عصیان و خشونت جذاب رو داره که بهش قوّت داده اما بازهم قافیه! "احسان" با "نمیخوام"؟! بند انتهایی هم ضربه ای که توقع داشتم نداشت. بندهفتم: نمیدونم! باوجود اینکه طرفدار صراحت توی شعرم اما تااین حد رک حرف زدن رو توی این بند دوست نداشتم. بیت دوم خیلی بهتربود. بندهشتم: موفق بود، ولی من ارتباط "کزت" رو با صدسال غمگین بودن متوجه نشدم تاجایی که یادمه چنین دیالوگی هم توی بینوایان نبود! بندنهم: فقط آفرین داره! بنددهم: ارتباط "مهستی" رو با بندهای پیش متوجه نشدم اگه مقصود غمگین بودن آهنگهایی اجرا شده توسط خانم مهستی بوده خوب من آهنگهای شاد زیادی هم ازایشون توذهنم دارم واگر منظور دیگه ای داشتین نشانه هایی که توی بند دادید کمکی برای کشف ماجرا به من نکرد. بندیازدهم: جابه جایی ارکان توی بیت اول رو بیشتر ازاونکه بتونم روی حساب تعمّد شاعر برای زیبا شدن کار بذارم روی حساب تحکم وزن میذارم و با ماجرای بند ناف و لادن و لاله هم علی رغم اینکه توضیح! تون رو به کامنت دوستان دیدم نتونستم کناربیام. گاهی وقتاراجع به یک موضوع پیش زمینه ای توی ذهن منِ شاعر هست که مخاطبم ازاون بی اطلاعه واگر توی شعرم ازش استفاده میکنم باید بتونم حلقه های ارتباطی رو درست قرار بدم اگر موفق نشم نفهمیدنش تقصیر مخاطب نیست! بنددوازدهم: بند موفقیه اما یه مسئله ای وجود داره همین اتفاقها توی ترانه تون (نقطه چین ها، بازی های زبانی پیچیده و...) باعث میشه اثرتون بیشتر از ترانه به شعر نزدیک باشه و جز زبان محاوره مؤلفه ی دیگه ای از ترانه توش وجود نداره، که مثلا اگه قرار باشه این کار روزی اجرا بشه خونده شدنش رو با مشکل مواجه میکنه، البته این مسئله راجع به ترانه های خود من هم صادقه، ودارم سعی میکنم این مسئله رو توی کارهای خودم اصلاح کنم. بند آخر : ضربه ای که از پایان کار توقع داشتم نداشت اما بند خوبی بود. واولین شعری بودکه حس کردم توش کمی پراکننده گویی نچسب وجود داره ومخاطب رو ازش دورمیکنه. سعی کردم دقیق ومستند حرف بزنم نمیدونم چقدر تونستم موفق باشم. با آرزوی ترانه هایی درخشان تر درآینده ای درخشان تر. ((سعادت نصیبتان))
-
جرّاحی یک فال بدخیمم تو قهوه های چشم سردی که … هی ته نشین می شم به رویاهام با خاطرات تلخ مردی که … ----------------------------------------- درود جناب ابوالحسنی ترانه ی فوق العاده ای بود مثه همه ی ترانه هاتون. همیشه خاص و متفاوت سبز باشید و مانا @};-
-
سلام آقای ابوالحسنی گرامی چه کیفی داره اول بودن! :-) تجربه ی قشنگی داشتید تو این ترانه اما... بذارید یه کم خرافاتی بشم نظراول رو با انتقاد شروع نکنم اما ترانه جای بحث زیاد داره. اگه عمری باقی بود برمی گردم. (آرامش نصیبتان)