هنوزم(حروف عشق)
به جون تو به جون من به این احساس تنهایی
هنوزم حس من اینه هنوزم باز اینجایی
هنوزم عشق بیدار تو این شبهای تاریکم
هنوزم نور میتابه به روزنهای باریکم
کلید عشق تو این دستم دلم ناککترین ساز
بازم تنها تو این حسرت با این دلشوره میسازه
حروف عشق رو این لبهام به چشمم شعر میتابه
دلم یک قصه ی سرده چشام با اشک میخوابه
بی تو با گریه بیدارم بیادت اشک میبارم
نبوده تو نبوده عشق اینو با گریه میشمارم
منو با چی عوض کردی که پایان تو اینجا شد
ببین با این زبون گفتی حروف عشق بیجا شد
ولی بازم توی جنگم با این تنهایی شبگیر
یه حسی توی این قلبم میگه با اون بمون درگیر
از این گریه دیگه خستم ازاین شبهای بیداری
بیا برگرد کنار من میدونم دوستم داری
نمیخوام سهم تو از من بشه باز گریه و ناله
یه لحظه دور نشو از من یه لحظت چندین ساله
بیا تو این شب اشکی منو یک بوسه مهمون کن
نوازش کن نوازش کن از این دلشوره بیرون کن