خیانت

خیانت

 دو روز پیش نیم من بودی و از دست خدا بودی      گذاشتم دست توی دستات و فهمیدم حنا بودی


  نمی دونی که بعد از تو چه قد ثانیه مغروره      چشام میخکوب دیواره ؛ مگه ساعت جلو میره ؟


نمیگم که بدون تو زمستون ه ؛ همش سرده       ولی فصل های این تقویم بدون تو پر از درده


نمیگم بی تو یک لحظه ؛ نمیگم بی تو میمیرم      مشخص نیست من تا کی خودم رو بازی میگیرم


نمیگم که رگم سسته ؛ نمیگم تیغ تیز را(ه)ش     همینجور با همین سیگار تنم از هم نمیپاشه ؟


نمیگم مثه بارونم و سیل از صورتم میره      من اونقد داغ دارم که همه اشکام تبخیر ه


ولی میگم که این دوری رو موهام برف میریزه       نخور غصه دروغ میگن که موهاش داره میریزه


قسم خوردم جلو چشمات نیام دیگه ملاقاتت       میخوام بد قول بشم امروز نمیشم دردسر سازت


همه ش تو رفت و برگشتم ؛ گمونم رفت این راه ه       چجوری میشه راضی کرد تو و برعکس تو دل رو؟!


تو جادم شانس من میگه ، نمیذاره که جو بد شه         یعنی اونقدر بدشانس م که ماشین از بیخ ام رد شه ؟!


یه ذره حق بده بانو آخه خالی از انصاف ه             تو زیر خاک رفتی و دلم باز قصه میبافه


رقیب من تن خاک ه که تو آغوش اون رفتی           خیانت تا چه حد ؟!ای داد ! بازم خوبه که خوشبختی

l che

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/1321کپی شد!
1048
۱۸