رد پا

رد پا

رد پا

خواستم تو دل کوچیکه تو با همه کس ،فرق کنم
با حرف رمانتیک و قشنگ، دل تو رو، غرق کنم
بزارم یه ردی از خودم ، جا پامو محکم بکنم
واسه به دست آوردنت ،یه قصه سرهم بکنم
ولی رد پای تو ،بد جوری جا موند، تو دلم
داستان دست من رو شده، شد، ورد دلم
شبا ، بیخوابی و ترانه و گوشی و انگشت
می‌نویسم بدون کاغذ و خودکار ،تویه مشت
وقتی که شب ،خوابی ،جهان خاموش میشه
صبح، کلید چشم دنیا ، با نگات، روشن میشه
دل من ،هر لحظه میشه واسه چشمای تو ،تنگ
میدونم آخر سر دعوا میشه و سر تو ،جنگ
من چیکار دارم به کار این دنیای رنگی
دستامو بگیر، بکن رهام، از این دو رنگی

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/115995کپی شد!
603
۴
۱

  • vahidnouritaft نه سر از عروض درآرم نه بلد شدم قوافی به وظیفه دل سپردم گذرم از این طوافی #آدم_برفی ☃️ درود به شما??
  • gelauol2005 درود بر شما ، ممنون که شعرتان را به اشتراک گذاشتید و منتظر کارهای کامل تری از شما خواهم ماند و در آخر چند بیت تقدیم حضورتان میکنم ؛ جاده آغازِ یه رازه ، سَرِ این قصه دِرازه ، در مسیرِ عاشق بودن ، دلم لبریزِ نیازه / من پر از حس رسیدن ، رهسپارِ مقصدِ دور ، خالی از شک و به دوشم ، کوله بارِ روشنِ نور / دستِ گرمتو میگیرم ، لحظه شاعرانه میشه ، در جهانِ قافیه ها ، وقت عاشقانه میشه / سمفونیِ این ترانه ، ضربِ انگشتایِ سازه ، من رسیدم به تو آخر ، انتهایِ قصه بازه /
  • حامد تقی خواه سلام دوست من ، نسبت به دو کار قبلی به مراتب کار بهتری هست اما همچنان نواقص در وزن و قافیه هست ک به امید خدا کم کم رفع میشه ، به سرودن ادامه بده