جنون

بهت قول میدم یه روزی دوباره

چشامون تو چشمای هم باز بباره

 

بهت قول میدم که دنیا بچرخه

زمستون تموم شه هوامون عوض شه

 

بهار راه میاد با عشقت هر از گاه

می خواد که بباره رو ما گاه و بی گاه

 

بارون از سر شب منو زیر و رو کرد

تو رو یادم آورد باهات روبرو کرد

 

تو چشمات دوباره غمارو می خوندم

تو آغوش بازت تا آخر می موندم

 

تو زندون دستات چه ساده اسیرم

تو رو که نبینم بهونه می گیرم

 

غروبا تو ایوون خونه می شینم

به یاد نگاهت ستاره می چینم

 

تو رو تو غزل هام تو دفتر می بینم

رو چشمام میشینی مث اشک نم نم

 

تو بارونی و من یه تیکه کویرم

بدون تو حتما تو غربت می میرم

 

تنم آش و لاشه دلم تکه تکه اس

نبودت مث بی هوایی تو برکه اس

 

همه ماهیای توی حوض مردن

کم از تو نوشتن کم از تو سرودن

 

هوایی که ابره دلی که بریده

کارم انگاری باز به جنون رسیده

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/115331کپی شد!
233
۱
۱