جوانه

تو میتوانستی امید من… جوانه ام باشی

چلچراغی ، شب که شد در خانه ام باشی

چلچراغم! کاش داشتم چشمه اشکی…

تا تو دلیل گریه های محکم و مردانه ام باشی

 

گفتم تمامم مال تو گفتی که کم بودم

گفتم که جانم مال تو گفتی که کم بودم

گفتم که چشمم مال تو گفتی ببارانش

باااشد… ولی باید بیایی شانه ام باشی

 

هرشب نجاتم میدهد خودسوزی سیگار

می افتد از دستم پیاله تا شوم بیدار…

من میپرم هرجا که هستی تو نگاهم دار…

تو میتوانستی خودت شرب و خودت مستانه ام باشی

 

من ماندم و هرشب شب و تنهایی و آوار

من ماندم و سوز زمستان و تن بی بار

من ماندم و از هر گل و شاخ و پری بیزار

تو میتوانستی بمانی، گل‌پر دردانه ام باشی

 

شانه نماندی ، آسمان از گریه لبریز است

جز من تمام این جهان از گریه لبریز است

دُردانه ام… مستانه ام…باید که میماندی…

تا تو دلیل گریه های محکم و مردانه ام باشی

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/115027کپی شد!
279