خاطره
تو فقط خاطره بودی
وقتی رفتی و نموندی
توو نگام غریبه بودی
وقتی عشقمو نخوندی
بعدِ رفتنِ تو موندم
بی ستاره توو شبِ تار
روی قلبم پا گذاشتی
مونده قابت روی دیوار
منه ساده فک میکردم
توی قلب تو نشستم
تو که رد شدی از عشقم
رو خودم درا رو بستم
دیگه از همه بریدم
حالا حبسِ این اتاقم
تو فقط کلید و داری
اگه اومدی سراغم
نفسم گرفته اینجا
توو هوا عطری ازت نیس
تو رو یاد میاره
نمِ بارون کوچه ی خیس
** من عابر این شهر شلوغ بی غروبم
با هرکی بَدم دور و بَرم ٬ با تو که خوبم
برگرد و بذار تموم شه روزه ی سکوتم
رفتی و من از شهر چشات رو به سقوطم**