قاموس تنهایی
تو دنیایی که من هستم برا عاشق شدن دیره
تو این تنگ پر از ماهی دلم تنهایی میمیره
دوباره دل نشست اینجا پریشون و پر از تردید
تو شبهای پر از وحشت تموم خاطراتو دید
پُرم از حس دلتنگی بدون تو چه دلگیرم
توی تنهایی و عزلت بازم دستاتو میگیرم
دارم کمتر میشم از کم شدم همدم برای غم
مثِ(ل) خاموشی سیگار تو دستای پر از ماتم
مــثِ(ل) فانوس دریایی منم قاموس تنهایی
چشام ابرای بارونی نه امروزی نه فردایی
نگاهم سرد و بی روحه همش خیره به دیوارم
رو شونه های این پاییز یه عالم درد میذارم..