تعاریف موسیقی ایرانی
گردآورنده :امیرعلی تاج
دانگ
شاید این پرسش اساسی برای هر هنرآموزی پیش آید که هدف از تشریح مسایل نظری در موسیقی چیست؟ به عبارتی پردهها، نیمپردهها، سهچهارم پردهها و غیره به چه کار میآیند؟ چگونه میتوان از آنها استفاده کرد؟ و پرسش هایی از این دست. موشکافی در ساختار آهنگهای ایرانی نشان میدهد که تقریباً همه آنها از چهار یا پنج نت مختلف تشکیل شدهاند و فاصله بین نتهای تشکیلدهنده در هر آهنگ، پرده، نیمپرده، سهچهارم پرده و یا یک و یک رچهارم پرده است. به زبان دیگر هر آهنگ ایرانی بهطور معمول بر اساس یک دانگ ساخته میشود و دانگ درحقیقت همان چهار یا پنج نتی هستند که با فاصلههای مشخصی به دنبال هم قرار میگیرند.
این دانگ از چهار نت و سه عدد فاصله تشکیل شده است که با همین چند نت آهنگهای بسیاری میتوان نواخت. یعنی یک دانگ فقط متعلق به یک آهنگ خاص نیست.
شکل ۵۵ :ساختار دانگ
دور کامل
چنان که در گفتارهای پیشین آمد، تقریباً تمام موسیقیها از هفت نت حاصل میشوند و آنچه امروزه بهعنوان موسیقی میشنویم، چیزی جز تکرار همین هفت نت نیست. اکنون وقت آن است بپرسیم که چه ارتباطی بین هفت نت اصلی و دانگ وجود دارد؟ اگر با یک دانگ چهار صدایی میتوان تولید موسیقی کرد، پس سه نت دیگر به چه کار میآیند؟ در بحث دانگ معلوم شد، بخش بزرگی از آهنگهای ایرانی تنها با یک دانگ شکل می گیرند و چنانچه قرار باشد آهنگی گسترش یابد، به ناچار باید از نتهای دیگری هم استفاده شود. یعنی لازم است از مرز دانگ عبور کنیم. در چنین حالتی معمولاً دانگ دیگری به دنبال دانگ نخست میآید، بدون آن که فاصلهای بین آنها پیدا شود، شکل (۵۶) دو دانگ به هم پیوسته را نشان میدهد.
همان طور که در شکل (۵۶) ملاحظه میشود یک پرده اضافی به دو دانگ پیوسته «سل ـ لا ـ سی ـ دو» و «دو ـ ر ـ می ـ فا» چسبیده و به نوعی دو دانگ مربوطه را تکمیل کرده است. نت پایانی، هم نام نت آغازین دانگ اول و به فاصله هنگام (Octave) میباشد. یعنی بسامد نت «سل» در پردهی تکمیلی درست دو برابر نت «سل» ابتدای دانگ اول است. در موسیقی ایرانی به مجموعهی دو دانگ پیوسته که یک پردهی اضافی را هم به دنبال خود دارند، دور کامل گفته میشود. همین مفهوم در موسیقی غربی گام (scale) نام دارد. ولی آهنگهای ایرانی برای جلوه گری، همیشه نیاز به یک دور کامل یا گام ندارند. اغلب آنها در محدوده یک دانگ و گاهی دو دانگ، ساخته و پرداخته میشوند. البته در موسیقی ایرانی معاصر گاه نغماتی به گوش میرسد که از محدودهی یک گام فراتر میروند. فاصلهی بین نتهای یک دور کامل اگر فقط شامل پرده و نیمپرده و. باشد، دور طبیعی یا گام طبیعی خوانده میشود، ولی در موسیقی ایرانی دانگها و دورهای دیگری هم وجود دارند که فاصلهی بین نتهایشان، غیر از پرده و نیمپرده، اندازههایی مثل سه چهارم پرده و یک و یک چهارم پرده را شامل میشود.
________________________________________
گوشه
گوشه آهنگی مختصر و کوتاه است که دستکم با سه یا چهار نت ساخته میشود. یک گوشه حتماً بایستی از فواصل دانگ مشخصی پیروی کند و لازم است یکی از نتهای دانگ بهعنوان مرکز آهنگ انتخاب شود بهطوری که دیگر نتها به سمت آن متمایل شوند. این نت مرکزی، در فرهنگ موسیقی ایرانی شاهد نام دارد. یک گوشه ممکن است از محدودهی یک دانگ فراتر برود ولی نت شاهد ثابت خواهد بود. برخی مشخصات گوشه عبارتند از: ۱ـ ساختمان آن ازسه، چهار و یا پنج نت تشکیل شده است. یعنی در محدوده یک دانگ نواخته میشود. گوشههای دیگری هستند که در محدوده دو دانگ اجرا میشوند که به آن گوشههای دودانگی میگوییم. ۲ـ گوشه حتماً دارای یک نت مرکزی به نام شاهد است. ۳ـ ریتم گوشهها آزاد و متغیر است. یعنی با میزان مشخصی قابل بیان نیستند. ۴ـ برخی از گوشهها علاوه بر نت شاهد دارای نت دیگری به نام ایست هستند که غیر از شاهد است. ۵ـ برخی گوشهها یک نت متغیر دارند به طوری که در حین اجرای گوشه، بسامد این نت به اندازه حدوداً ربع پرده کم و زیاد میشود.
دستگاه (استاد اکبر شهنازی )
این واژه معانی مختلفی دارد. یکی اینکه از دو بخش دست + گاه تشکیل شده است. «دست» به معنای عضوی از بدن و «گاه» به معنی محل و موقعیت که در موسیقی و نوازندگی میتواند اینگونه تعبیر شود. وقتی دست انسان روی دستهی برخی از سازها نظیر تار و سهتار و کمانچه و… حرکت میکند، بر اثر آن موسیقی تولید میشود و چنانچه نوع حرکت انگشتان دست روی دستهی ساز تغییر کند، فضای موسیقایی هم دگرگون میشود که اصطلاحاً میگویند، دستگاه عوض شد. در حال حاضر به مجموعهای از گوشهها که از نظر دانگهای تشکیلدهنده، خویشاوندی نزدیکی به هم دارند، واژه دستگاه گفته میشود. اگر بخواهیم با یک مثال ساده بیان کنیم، دستگاه را میتوان به یک فامیل تشبیه کرد. هر فامیل نسبت به فامیل دیگر استقلال شخصیتی دارد ولی اعضای فامیل که همان گوشهها باشند، خیلی به هم شبیه و نزدیکاند. درحالیکه با اعضای فامیل دیگر ممکن است شباهت کمی داشته باشند و یا هیچ شباهتی نداشته باشند، ضمن اینکه تمام فامیلها در منطقه یا شهری به نام «موسیقی ایران» زندگی میکنند.
هفت دستگاه
موسیقی رسمی و شهری ایران در حال حاضر به صورت هفت دستگاه مستقل، دستهبندی و ارائه میشود که برخی از دستگاهها دارای شعبههای کوچکتری به نام «آواز» هستند. شکل (۵۸) تعداد دستگاهها و ارتباط آوازهای مربوطه را نشان میدهد.
تغییر دستگاه
هر دستگاه موسیقی ایرانی متشکل از دانگهای مختلفی است که گاهی یک دانگ بین دو یا چند دستگاه مشترک است. ولی برخی دانگها نیز بهطور اختصاصی به یک یا دو دستگاه تعلق دارند. اگر مجری موسیقی ایرانی ـ چه خواننده و چه نوازنده ـ بخواهد از دستگاهی به دستگاه دیگر برود، در واقع از دانگهای مشترک بین دو دستگاه استفاده میکند و سپس به دانگ اختصاصی آن دستگاه فرود میآید. هنگام تغییر دستگاه به طور طبیعی اندازه فواصل با استفاده از نشانههای جانبی تغییر میکند و معمولاً نت شاهد نیز عوض میشود.
قالب های ایرانی
بیشتر پدیدهها در طبیعت دارای شکل و قیافهای معین و مشخصاند که با به خاطر سپردن آنها، به راحتی میتوان تفاوت و اشتراک این پدیدهها را درک کرد. برای مثال شکل و قالب تمام لیوانها با کمی اختلاف مثل هم است. حال یک لیوان را با یک میز مقایسه کنید. میبینید که چقدر قیافهی این دو متفاوت است. ولی از طرفی تمام میزهای دنیا از نظر قالب و قیافه مشترکاند. در موسیقی نیز برای تقسیمبندی آهنگها و به جهت سهولت ساخت، اجرا و درک آنها، در چندین قالب یا فرم دستهبندی میشوند. یعنی آهنگهایی که از نظر ساختار، شباهت بیشتری به هم دارند، دارای قالب یکسانی هستند. فرمهای رایج در موسیقی ایرانی به شرح زیراند.
پیشدرآمد
آهنگی با سرعت کند است که معمولاً در گوشههای اصلی هر دستگاه بیان میشود و گاهی نیز به گوشههای خارج از یک دستگاه هم رفت و برگشتی انجام میگیرد. ریتم غالب پیشدرآمدها ۴/۴ ، ۳/۴ ، ۱۲/۸ ، ۶/۴ ، ۲/۴ یا ۶/۸ است و در همهی این موارد سرعت اجرا حالتی آرام و متین دارد. مدت زمان پیشدرآمد بین ۲ تا ۵ دقیقه میتواند باشد
تصنیف
آهنگی است که باید کلامدار باشد و معمولاً کلام آن از شعرهای سنتی فرهنگ فارسی انتخاب میشود (نمونه ۲). تصنیف بهطور غالب از صدای بم شروع میشود و پس از رفتن به اوج، دوباره به قسمت بم برگشت میکند. مدت زمان آن معمولاً بین ۲ تا ۸ دقیقه، متغیر و ریتم اش بسیار متنوع است، مثل ۲/۴ ، ۳/۴ ، ۴/۴ ، ۶/۸ ، ۱۲/۸ ، ۷/۸ ، ۵/۸ و…
آواز ایرانی
آهنگی آزاد است که خواننده اشعاری را در یک دانگ مشخص می خواند و میزان کشش ها، تحریرها و سکوت ها کاملاً در اختیار اوست. یعنی همانند قطعات ضربی الزامی ندارد که با سرعت مشخصی به اجرای موسیقی بپردازد. آواز ایرانی در جهان یک نمونه منحصر به فرد است که اگر مجری آن مسلط و توانا باشد، با کمترین ساز همراهی کننده و گاه حتی بدون ساز می تواند بر شنونده تأثیر عمیق بگذارد (نمونه ۳). آواز در موسیقی ایرانی غالباً یا یک ساز تنها، همراهی می شود، گاهی با مجموعه ای از نوازندگان همنواز و گاه بدون همراهی ساز. برخی آهنگسازان امروزی نیز قطعه ای ضربی برای همراهی با آواز تنظیم می کنند تا زیر صدای خواننده به اجرا درآید، به طوری که خواننده کاملاً آزادی عمل خود را دارد و پس از پایان هر بند آوازش، گروه نوازندگان به اجرای قطعه ای مشخص می پردازند و بار دیگر به هنگام آواز، حجم صدای گروه پایین می آید.
چهار مضراب
آهنگی با سرعت تند است که بر اساس یک پایهی تکراری به چرخش درمیآید و دارای یک الگوی مضرابی است. ریتم غالب چهار مضرابها ۲/۴ ، ۳/۸ ، ۶/۸ ، ۶/۱۶ و گاهی ۵/۸ میتواند باشد. مدت زمان آن کوتاه و از یک تا ۳ دقیقه متغیر است. البته گاهی چهار مضرابهای طولانیتر هم شنیده میشود
رنگ Reng
از جهاتی شبیه چهار مضراب است، یعنی سرعت آن بالا و دارای مدت زمان کوتاهی است اما پایهی تکراری ندارد و به جای آن از تنوع جملهبندی برخوردار است. ریتم غالب رنگها ۶/۸ است و به ندرت از دیگر ریتمها استفاده میشود
قطعه
آهنگی ضربی و حالتی آزاد دارد. یعنی میتواند از هر گوشهای آغاز شود و ریتمهای مختلفی هم داشته باشد. سرعت اجرای قطعه نیز معیار مشخصی ندارد. همینطور مدت زمان آن هم از یک تا ده دقیقه میتواند اختیار شود. قطعه از فرمهای جدید آهنگسازی موسیقی ایرانی است که در یکصد سال اخیر به کار میرود
و اما در آخر ترانه
به نوعی از تصنیف اطلاق میشود که شعر آن ساده و بیپیرایه و در برخی موارد بسیار عامیانه است. شعر خیلی از ترانهها روی آهنگ، سروده میشود و در مجموع یک ترانه از اول تا آخر سادگی خودش را حفظ میکند. یعنی پیچیدگی در شعر و آهنگ آن وجود ندارد. غالب ترانهها مضامین عاشقانه و گاه اجتماعی دارند