جواب های جالب و مجادلهی شاعران بر این بیت از «حافظ»
«اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را / به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را»
صائب:
هر آن کس چیز می بخشد، ز جان خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
شهریار:
هر آن کس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دل ها را
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را
امیر نظام گروسی:
اگر آن کرد گروسی بدست آرد دل ما را
بدو بخشم تن و جان و سرو پا را
جوانمردی به آن باشد که ملک خویشتن بخشی
نه چون حافظ که میبخشد سمرقند و بخارا را
دکتر انوشه:
اگر آن مهرخ تهران بدست ارد دل ما را
به لبخند ترش بخشم تمام روح و معنا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن مه لقای ما که شور افکنده دنیا را
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
حافظ:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
حمید اسم خانی/ تکدرخت:
٫٫ نشین بر دیدهگـان دل، ببیـن اوّل تو معنـا را
چهرا؛ که؛ بر که میبخشد؛ چه میبخشد؛ کجاها را؟َ ٫
٫ اگـر «امّـا»، «اگر» دارد، که منظوری دگـر دارد
کجا عاشق چنین گوید؟ نخست حل کن معمـّا را! ٫
٫ دیار و کار و خال یار.. چه توفیری.. ز جان وقتی..؟!
نمیبخشم؛ که بخشیدم! ندیده، ملک و معنا را ٫٫
منبع