حس رهایی
سالها تنهایی
اتاق خالی
من بودمو رویا
رویای فانی
کسی نفهمید
مرگ دلم رو
جز دار قالی
وقتی که بودم
کنج اتاقم
تو شب پاییز
سرد و مهتابی
پیدا شدی تو
اونم خدایی
تا تورو دیدم
به دنیا خندیدم
شبهای پاییز
شدن بهاری
ببین چه کردی
با حال من تو
چه حال خوبیست
حس رهایی