ویروس

ویروس

دنیای من یه شهری که شلوغ ِ
راستی همش دور و برش ِ دروغ ِ
اینجا برام جهنم ِ واقعی
هزار و یک شبامون بی فروغ ِ

دنیای من یه آسمووونِ دلگیر
نه حال ِ من خوب ِ نه حالِ تقدیر
همه تو حس ِ بد برابریم و
می دونیم سخت ِ این روزایِ تغییر

همیشه حالِ عشق و عاشقی بد
همه ی حرف هااایِ منطقی بد
همه دنبال ِ یه راه گریزیم
خودم هی خوب، خوب باشم مابقی بد

یه حسی با منِ مثل ِ یه غده
نه از بیماری از حرفِ یه عده
داریم دنیامونو آسون می بازیم
به ویروسی که هم تو شهر ِ هم ده

“نرگس”
دهم دی ماه یک هزار و سیصد و نود و چهار
drogh</a

https://www.academytaraneh.com/99563کپی شد!
801
۶

درباره‌ی نرگس حفیظی

اصالتا لرستانی، ساکن اصفهان، فوق دیپلم گرافیک، لیسانس روابط عمومی و فوق لیسانس جامعه شناسی دانشگاه اصفهان، کارمند هستم و به دنبال خانواده ای شاعر و علاقه مند به هنر و ادبیات، آمده ام یاد بگیرم. عریان؛ مانده در برهوت خیره به آسمان به هیچ چیز و همه چیز می نگرم لابه لای ستاره های مدفون شده در چشمانت "نرگس"

  • مجید زبردست جالب بود.موفق باشید
  • فریبا سید موسوی به نام خدا هر شعر رو میشه از چند منظر مورد تحلیل و  نقد قرار داد که هریک ازاین بخش ها یکی  از عناصر سازنده ی یک شعر به شمار میان. ۱ زبان. با تأملی کوتاه دراین اثر میشه به راحتی  دریافت که به لحاظ زبانی ما با یک اثر  منسجم روبه رو نیستیم. زبان در این اثر  دچار عدم انسجام میشه و در برخی قسمتها  به لحاظ محاوره بودن و یا نوشتاری بودن  دچار دوگانگی و گاها چند گانگی میشه . در اثر کلماتی نظیر ( همش٬ راستی٬ هی)‌  روبه رو هستیم که از عناصر زبان محاوره  هستند و درکنار ویا بهتره بگیم در مقابل  اونها کلماتی نظیر( بی فروغ٬ گریز) وجود  دارند که بیشتر به سمت زبان نوشتار چربش  دارند و زبان کل اثر رو دچار عدم یکنواختی  کردن. جدا از بحث ذات کلمات یک سری  ناهمگونی های  زبانی هم دراثر وجود داره  که ساختار و بافتار کلام رو تحت شعاع  قرار داده مثل: اینجا برام جهنم واقعی هزار و یک شبامون بی فروغه دنیای من یه آسمون دلگیر همیشه حال عشق و عاشقی بد در یک نگاه ساده میشه دریافت که ساختمان  این جملات به لحاظ دستوری دچار چالش  هستن که یک دلیل ایجاد این مشکل محدود  شدن شاعر در قید وزن بوده. برای مثال در  چند مورد حذف نادرست فعل صورت گرفته  و به سلامت زبان اثر لطمه زده. در واقع باید میگفتیم همیشه حال عشق و عاشقی بده اما وزن این  اجازه رو به شاعر نداده واین یعنی ضعف  اثر. ۲ محتوا به سادگی قابل فهمه که ما بایک اثر  اجتماعی روبه رو هستیم. اما میزان توفیق این اثر در انجام رسالتش  قطعا جای بحث داره شاعر در ابتدا نگاهی کلی به جهان داره و  جهان بزرگ خودش رو تشبیه به یک شهر  شلوغ کرده . دراینجا یک چرا در منطق این  تشبیه مطرح میشه که تا حدودی قابل  توجیهه اما در ادامه  یک سوال مطرح  میشه؛ چرا راستی؟! به نظر میرسه کلمه  صرفا اومده تا وزن رو پرکنه. حالا سوال  دوم دور و بر دنیا دروغه؟! ایا منطقی تر  نیست که این دروغ ها در درون اون شهر  باشن تا دورو بر؟! پس به نظر میرسه شاعر  خیلی روی گزینش کلمه فکر نکرده . سوال  سوم ایا جهنم نورانی نیست؟! پس بی  فروغ بودنش چندان قابل توجیه نیست و  ازاون گذشته چرا هزارو یک شبامون؟!اگر  قراره تلمیحی به داستان شهرزاد داشته  باشیم این اتفاق زمینه سازی نشده. دربند دوم شهر بند قبل تبدیل به آسمون  میشه این تشبیه رو هم می پذیریم اما در  مصرع چهارم کدوم روزای تغییر؟! چرا  تغییر؟! هیچ پیش زمینه ای وجود نداره اگر  منظور تغییر روزها و گذر زمان باشه شاعر  درست مفهوم رو بیان نکرده. دربند سوم جدا از ضعف زبانی حذف  نادرست فعل که قبلا بهش اشاره شد ایراد  ضعف تالیف هم وجود داره خودم هی خوب  خوب باشم مابقی بد آیا یک راه گریزه؟! اگه  نیست پس راه گریز چی شد؟! وضمنا فعل  باشم در مصرع سوم فعل درستی به نظر  نمیاد همونطور که حرف اضافه هی به جا  ننشسته. بندچهارم یک سوال دراین بند بی جواب میمونه؛ کدوم  حس بد؟! وبازهم ضعف تالیف نه از بیماری  از حرف به عده . در واقع باید گفته میشد  حس بدم از بیماری به وجود نیامده بلکه  دلیلش حرفهای یک عده س اما شکل جمله  بندی نادرسته. و بازهم سوال؛ کدوم ویروس؟! اگه ویروس  همون حس بد باشه بازهم ماهیت  هردو‌مجهول باقی میمونه. ۳ ساختار شعری دریک نگاه کلی به اثر میشه متوجه لغزش ها  و سکته های وزنی شد که در مصرع چهارم  بند سوم  مشهود تر به نظر میاد واین به  روانی اثر لطمه زده. واین نکته ی نگارشی رو هم مدنظر داشته  باشیم که کلمات در ترانه وقتی قراره در بردارنده ی است باشن باید  با ه چسبان  نوشته بشن نه کسره پس باید بگیم؛ دنیای من یه شهره که شلوغه نه حال من خوبه نه حال تقدیر میدونیم سخته این روزای تغییر یه حسی با منه مثل یه غده و درعوض همونطور که شاعر هم به درستی  نوشته کلمات وسط جمله وقتی قراره  مضاف و مضاف الیه یا موصوف و صفت  باشن با کسره نوشته میشن نه ه چسبان. پس اگه بگیم؛ همه توو حسه بد برابریم و... نادرسته. در مورد جهان بینی شاعر همونطور که باید  و شاید صحبتی نمی کنم اما یادمون باشه  همیشه در کنار هر کلی گویی ای نیاز به بیان  مصداق هم هست مثلا اگر میگیم تمام  دنیارو دروغ برداشته بهتره مصداقی هم  براش بیان کنیم وگرنه قرار گرفتن کلیات  درکنار هم شعر رو به سمت شعار میبره. واما درکل تلاش شاعر برای افریدن مضمون  اجتماعی استفاده از عنصر تشبیه و کوشش  در استفاده از قوافی کم کاربردتر مثل غده  و عده (هرچند ده کمی جای بحث داره)  اتفاقات خوبی در اثر بود به امید درخشش روز افزون شاعر این اثر و  با ارزوی موفقیت
    • نرگس حفیظی وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای چقدر با نقدتون منو خوشحال کردی فریبای عزیز. خیلی خیلی ممننننننننننننننننونم. امیدوارم که بقیه ی دوستان توانمند در زمینه ی نقد هم به همین زیبایی و ظرافت کارها رو نقد کنن تا ما از مسیر درست منحرف نشیم و راه رو اشتباه نریم. خیلی گلی دوست من. با آرزوی بهترین ها