حسادت
نشستم که با تو بگم حرفمو
حواست به چشمای خیسم نبود
دو چشمات به من خیره بود و ولی
تو راه نگات رد پامم نبود
دارم گم میشم توی این دوری و
بگو چن مسیر فاصله تا توعه
تظاهر نکن،دست تو رو شده
بهم هی نگو : گوشم با توعه
نه حرفات،نه کارات، مث قبل نیس
به این سختی باید که عادت کنم
قسم میدمت پیش جز من نخند
که مجبور نشم من حسادت کنم
دلم زیر و رو شد زمانی که تو
به آرومی از روبروم رد شدی
چه بهتر چشام بسته باشه گلم
نبینم که اینقد باهام بد شدی
۲۳/۸/۹۴