یوسف چاهم کنی
هر چی بهت رو می کنم درا رو روم می بندی
تو گریه هاتم انگار از ته دل می خندی
میام پا پیش بزارم دستاتو دور می کنی
رو هر چی بینمون بود چشماتو کور می کنی
شاید تو حق داشتی که بهم بگی بی وفا
دوای دردام بودی، اومده بودم شفا
می شد تحمل کنی، تو سر به راهم کنی
اومده بودم این بار، یوسف چاهم کنی
باشه میرم عزیزم، عشق ُ فراموش کنم
میرم یه بارم شده، حرفِ دلُ گوش کنم
انگار یه خوابِ دیگه مهمونِ خونت بودم
این دفعه خیلی فرق داشت دشمنِ جونت بودم