سکوت
ببین توی زمستون نگاهت
دارم میسوزم و از پا میفتم
نمیفهمی سکوتم داره میگه
نزار از قله ی چشمات بیفتم
نزار تو شهر چشمای تو گم شم
نزار دنیای من بی آسمون شه
تو میدونی نباشی خشک و زردم
نزار باغ دلم بی باغبون شه
تو گفتیکه سکوتت یعنی حرفی
واسه گفتن نداری دیگه میرم
سکوتم رو تو نشنیده گرفتی
نمیخواستم جلو راتو بگیرم
تو میرفتی و من چیزی نگفتم
سکوت من منو دیوونه تر کرد
جنون من تا این حد که هر روز
به عکس تو میگم دیوونه برگرد
دارم نبض کدوم عشقو میگیرم
دیگه نا محرمه حتی خیالت
عزای غم گرفتم بد به حالم
عروسیته عزیزم خوش به حالت
ببین بختت شده هم رنگ موهام
ببین موهای من هم رنگ برفه
آره بختم شده هم رنگ موهات
ببین پشت سکوتم کلی حرفه