صحنه سازی
این خونه بی تو ســرد و تاریـــکه *** دیــــــــوارهاش حکم قفس داره
همراه من تو لحظـــه های سخت *** یه چـــــــــارپایه با یه گیتــــــاره
چی شد که اینجور بی خبر رفتی؟ *** اصلا مگـــــه رفتن تو بازی بود؟!
اون لحظه های خوبمون چی شد؟ *** شاید تمومش صحنه سازی بود!
هر شب تو رویاهـــــام می بینـــم *** بازم تـــــو برگشتی به این خونه
باز با همـــــــــــون لبخند شیرینت *** اینجا نشستــــی پیش شومینه
با گریه میخــــــوام از خدا هر شب *** اون لحظــــــه های خوب برگرده
کاشکــــــــــــــی ببینـم این اتاقارو *** باز عطـــــــر موهای تو پر کــرده