چی می شد؟
چی می شد؟ آسمون شهر همیشه آبی باشه
لبا خندون ، صورتا قشنگ و آفتابی باشه
چی می شد؟ دفتر غم بسته می شد
دیو ظلم ، دیوِ ستم خسته می شد
چی می شد؟ غصه خریداری نداشت
هیشکی تویِ شهر شبِ تاری نداشت
چی می شد؟ جوونی دلمرده نبود
هیچکسی غمگین و افسرده نبود
چی می شد؟ همه با هم یه رنگ و مهربون بودن
دلا بی کینه ، همه همدل و همزبون بودن
چی می شد؟ شادیهای شهرو بیایم قسمت کنیم
کمی هم به آدمایِ بی نو ا ، خدمت کنیم
چی می شد؟ روزایِ عید هیچ چشمی گریون نمی شد
تویِ شهرِ نا برابر گیج و حیرون نمی شد