تو پاییز هفت سینمو چیدم

بعد اون حادثه ی دیدن تو
من رو دیوار اتاقم عکستو میبینم
انگاری سالمو تو نو کردی
که تو پاییز دارم, هفت سینمو میچینم

بعد اون حادثه ی دیدن تو
من گرفتاره یه آغازه عجیبم
همه مبهوتن از حسی که دارم
با این حالم,به هرجایی برم بازم غریبم

نمیدوونم کجای این جهانی
یه حسی میگه تو این خونه هستی
شاید فرسنگ ها دوری از اینجا
شاید اینجا کنارم,پای هفت سینم نشستی

از تو ممنوونم واسه این حالو روزم
از تو ممنونم که اینقدر حسمو تغییر دادی
همه میگن چقدر حالت عجیبه
چقدر زود سالتو تحویل دادی

بعد اون حادثه ی دیدن تو….
علی منشادی

از این نویسنده بیشتر بخوانید: